پارت هشت

پارت هشت
رزی :
دراکولا _ اوه سهون
+ چی ؟
_ اوه سهون
افتادم این همه مدت من نمیدونستم این پسر عمومه خودشم تو شک بود (سهون) گفتم :
سهون_امکان نداره 😖
+ چرا داره !
_ من برای حفاظت از جونت مجبور شدم ... منو ببخش 🙏
+ حالا چیکار کنیم ؟
_ باید به سهون اموزش بدم همه چیو !
+ چطوری تو این وقت کم 😣
_ وقتی استعداد باشه همه چی هست دختر برو با خودت یه دوتا دختر از نیمه سیمرغ ها و نیمه جنا بیار و دوتا از میننوتور ها هم بیار 😊
+ ولی خیلی خطرناکه 🤕
اخم کرد و گفت :
_ خجالت بکش تو یه خون اشامی و از همه شون قوی تری 👿
+ باشه
همراه مه جیا و می چا تو راه بودیم بهمون حمله کردن منم از قدرتم استفاده کردم و اونا رو نگه داشتم و گفتم :
+ من شاهدخت رز هستم
تعظیم کردم ۶ تا دختره عجایبو خلقه بودن گفتم :
+ خودتونو معرفی کنین !
پونی _ پونی هستم مینو تور
انی _ ان سوک هستم مینو تور ( حنانه )
بچه ها دستم درد میکنه 🙏
چطور بوو ؟