رمان شوتو
رمان شوتو
پارت 11
چند ثانیه بعد گوشیم زنگ خورد
شوتو: ها اون گوشیه توعه؟
ا/ت: اره
وادف مامانم داشت زنگ میزد
گوشیو برداشتم
ا/ت: الو سلام مامان
-باز کجا موندی بیا مهمون داریم
ا/ت: ها ببخشید الان میام خدا حافظ
شوتو: کجا با این عجله
ا/ت: خونمون داره مهمون میاد باید برمم
شوتو:باشه ولی•••
بدو بدوو درو باز کردم
وات اینجا کجاست؟ شوتو یه همچین جایی زندگی میکنهههه؟؟؟؟
پارت 11
چند ثانیه بعد گوشیم زنگ خورد
شوتو: ها اون گوشیه توعه؟
ا/ت: اره
وادف مامانم داشت زنگ میزد
گوشیو برداشتم
ا/ت: الو سلام مامان
-باز کجا موندی بیا مهمون داریم
ا/ت: ها ببخشید الان میام خدا حافظ
شوتو: کجا با این عجله
ا/ت: خونمون داره مهمون میاد باید برمم
شوتو:باشه ولی•••
بدو بدوو درو باز کردم
وات اینجا کجاست؟ شوتو یه همچین جایی زندگی میکنهههه؟؟؟؟
۶.۵k
۰۵ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.