دلبر خانزاده

‌「 دلبر خانزاده 💜」

#PART_8
༄•┄┅┄┅┄〔💜💍〕┄┅┄┅┄•༄
      _مگه دست اونه؟ مجبوره قبول کنه...

_ولی من نمیخوام به اجبار زنم شه..! میخوام دوسم داشته باشه...

_به عشق بعد ازدواج اعتقاد داری؟

_ اون عاشقم نمیشه.. ٩ سال ازم کوچیک تره..

_نا امید نباش.. کدوم دختریه که قد و هیکل بیست تورو ببینه و عاشقت نشه؟

_ آرام با اون دخترایی که دنبال جذابیت و هیکل ورزشی هستن نیست... اون یه دختر پاک و معصومه که حتی نیم نگاهی به پسرا نمیاندازه.

_چی بگم... تو که مجبوری قبول کنی.. اونم همینطور.. فردا شب باید بری خواستگاریش... سعی کن بعد ازدواج باهاش مهربون باشی...
دخترا دوست دارن ناز کنن و ما مردا نازشونو بکشیم

_انقدر با تجربه ای؟!

_بله دیگه.. تا یه ذره اخم می کنم و عصبی میشم این آیدا خانوم قهر می کنه و باید نازشونو بخریم...! البته از تو بعیده غرورتو برای کسی
بزاری زیر پا...!

زیر لب گفتم:
_آرام هرکسی نیست...! غرورم که هیچ.. زندگیمم میریزم
زیر پاش


༄•┄┅┄┅┄〔💜💍〕┄┅┄┅┄•༄
دیدگاه ها (۰)

‌「 دلبر خانزاده 💜」#PART_9༄•┄┅┄┅┄〔💜💍〕┄┅┄┅┄•༄      _ اوووووه!_...

‌「 دلبر خانزاده 💜」#PART_7༄•┄┅┄┅┄〔💜💍〕┄┅┄┅┄•༄_ امیر میگی خبر م...

‌「 دلبر خانزاده 💜」#PART_6༄•┄┅┄┅┄〔💜💍〕┄┅┄┅┄•༄در اتاق رو باز کر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط