تو گذشتی و شب و روز گذشت
تو گذشتی و شب و روز گذشت.
آن زمان ها،
به امیدی که تو برخواهی گشت،
پای هر پنجره،
مات .. مینشستم به تماشا، تنها،
گاه بر پرده ابر،
گاه در روزن ماه،
دور، تا دورترین جاها میرفت نگاه؛
باز میگشتم، هیهات !
چشمها دوختهام بر در و دیوار هنوز!
#فریدون_مشیری
آن زمان ها،
به امیدی که تو برخواهی گشت،
پای هر پنجره،
مات .. مینشستم به تماشا، تنها،
گاه بر پرده ابر،
گاه در روزن ماه،
دور، تا دورترین جاها میرفت نگاه؛
باز میگشتم، هیهات !
چشمها دوختهام بر در و دیوار هنوز!
#فریدون_مشیری
- ۱.۸k
- ۰۵ مهر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط