پدرخوانده:)
پدرخوانده:)
پارت ³³
بابا هم امرزو نمیره شرکت و خونهس بهش بگم ....
اینکه دوستش دارم؟؟
یا نه ؟؟
هوووف خیلی دودلم که باید چیکار کنم ، البته نظر خودم اینه که خب ... خب بگم بهش؛
برای اینکه یکم بهتر به نظر بیام باید چیکار میکردم ؟
رفتم دستشویی و کار های لازم رو انجام دادم موهام رو بستم یه ماسک صورت گذاشتم ....
بعد از ۱۰ دقیقه ماسک رد از روی صورتم برداشتم ...
در اتاقم رو باز کردم و اروم اروم از پله ها پایین اومدم ؛ بابا رو دیدم که روی مبل نشسته رفتم کنارش و گفتم :
صبح بخیرر
_ صبح بخیر پرنسس چطوری؟
مرسیی خوبم تو چی؟
_ خوبمم
اوهومم ... بابا میخوام یه چیزی بهت بگم؛
_ امم چی؟ بگو..
من..
_ اوهوم
من ...
_ خبب؟
من ...
_ ات ... چتهه خوبی توو دخترر؟
من ... جواب من ارهست
_ به چی؟ اهااا بخاطر مدرسه جدیدت؟ همونکه بهت نشون دادم ؟ وااوو فکر خوبیه اهاا یا بخاطر اینکه ...
جواب من ارهست با اینکه باهات تو رابطه باشم بابا ... ببخشید ؛ جونگکوک!
( میدونم الان دارین از خوشحالی پرسه میزنین که بالاخره به هم رسیدن🗿 )
_ ر..رابطه؟
اوهومم ... تو به من وقت دادی تا بگم ... منم ... منم بهت گفتم جوابمو
_ خ..خب ب..باشه الان نمیدونم فقط ... فقط نمیدونم باید چی بگم؛
فقط با یک جواب ؛ هنوزم میخوای .. با من .. توی یک ... رابطه باشی؟
کوک اروم دستاتو توی دستش گرفت موهاتو کنار زد و یهو لباش رو به لبات چسبوند ؛ اون فقط با همین حرکت نشون داد که جوابش ... مثبته :)
نظرتون؟
ادامه دارهه هااا منتظر پارت بعد باشینااا..
انفالو نکنینااا..
پارت ³³
بابا هم امرزو نمیره شرکت و خونهس بهش بگم ....
اینکه دوستش دارم؟؟
یا نه ؟؟
هوووف خیلی دودلم که باید چیکار کنم ، البته نظر خودم اینه که خب ... خب بگم بهش؛
برای اینکه یکم بهتر به نظر بیام باید چیکار میکردم ؟
رفتم دستشویی و کار های لازم رو انجام دادم موهام رو بستم یه ماسک صورت گذاشتم ....
بعد از ۱۰ دقیقه ماسک رد از روی صورتم برداشتم ...
در اتاقم رو باز کردم و اروم اروم از پله ها پایین اومدم ؛ بابا رو دیدم که روی مبل نشسته رفتم کنارش و گفتم :
صبح بخیرر
_ صبح بخیر پرنسس چطوری؟
مرسیی خوبم تو چی؟
_ خوبمم
اوهومم ... بابا میخوام یه چیزی بهت بگم؛
_ امم چی؟ بگو..
من..
_ اوهوم
من ...
_ خبب؟
من ...
_ ات ... چتهه خوبی توو دخترر؟
من ... جواب من ارهست
_ به چی؟ اهااا بخاطر مدرسه جدیدت؟ همونکه بهت نشون دادم ؟ وااوو فکر خوبیه اهاا یا بخاطر اینکه ...
جواب من ارهست با اینکه باهات تو رابطه باشم بابا ... ببخشید ؛ جونگکوک!
( میدونم الان دارین از خوشحالی پرسه میزنین که بالاخره به هم رسیدن🗿 )
_ ر..رابطه؟
اوهومم ... تو به من وقت دادی تا بگم ... منم ... منم بهت گفتم جوابمو
_ خ..خب ب..باشه الان نمیدونم فقط ... فقط نمیدونم باید چی بگم؛
فقط با یک جواب ؛ هنوزم میخوای .. با من .. توی یک ... رابطه باشی؟
کوک اروم دستاتو توی دستش گرفت موهاتو کنار زد و یهو لباش رو به لبات چسبوند ؛ اون فقط با همین حرکت نشون داد که جوابش ... مثبته :)
نظرتون؟
ادامه دارهه هااا منتظر پارت بعد باشینااا..
انفالو نکنینااا..
۳.۳k
۲۹ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.