پارت 110: (خودم)
پارت 110: (خودم)
بیرون رفتم. باید توی سالن انتظار میموندم تا نوبت به اجرای من برسه. چقد مظطربم وقتی به سالن انتظار رسیدم پسرا اونجا نبودن. همه گروها بودن و داشتن به من که تک و تنها وایسادم زل میزدن. شاید فک میکردن که من رقصنده هستم. ولی با اومدن پسرای گات سون و بم بم که دسشو به شونم زد کمی خیالم راحت شد. بم بم: هعی گائووول!!! اینجا چیکار میکنی دختر! عجب تغییری! برگشتمو گفتم: هعییییش اسممو نگو! بم بم: ها؟! برا چی؟! من: جریانش طولانیه! بقیه کجان!؟ بم بم: همینجا! هعی جونیور....یوگی بیاین اینجا!!! جونیور جلو اومد و با تعجب نگام کرد: اوموو اینو نگا! خوشگل شدی! تو کجا اینجا کجااا!!! من: عااایش چینجا باید شما رو بزنمتون! اینقد به من واکنش ندین!!! همین که پسرا اومدن بهشون نگا کردم. من: عااا بچه ها من برم پیش پسرا فعلا! به طرفشون رفتم. من: پسرا من دارم از استرس نابود میشم دل درد گرفتم چیکار کنم! کوکی: خب ببین چن تا نفس عمیق بکش و وقتی رو صحنه ای فقط به این فک کن که تو برای چی اینجایی. حواست فقط به اجرا باشه و فقط روی اجرات تمرکز کن خب؟! وی: اره الانم بیا کمی اب بخور. و بطری ابو به سمتم گرفت. من: وای میترسم زبونم بگیره توپوق بزنم!!! نامجون: هعییش اروم باش. اینارو تو ذهنت پرورش نده. اصلا بهشون فک نکن. چقدم که خوشگل شدی. پسرا عاشقت میشن! کوکی: هعی هیووونگ! اروم جوری که کسی نبینه یکی زدم توی بازوی جونگ کوک. من: هعی زایه بازی در نیااار دیگه! بچه ها من چاق به نظر نمیام؟! رونام چاق نیستن؟! وی: تو بی نظیری گائولا . وقتی اینو میگم بدون هیچ اشکالی در تو وجود نداره. خوب؟! سرمو تکون دادم تقریبا سه ساعت به اجرای من مونده بود. یهو دیدم پی دی نیم داره باهام تماس میگیره. سریع جواب دادم: بله پی دی نیم؟! پی دی نیم: گائووول الان خوبی؟! استرس داری حتما؟! برو پیش جونگ کوک این دقایق اخر یکم از تجربیاتش استفاده کن! میدونم که قراره استیجو منفجر کنی! متاسفم که نتونستم بیام مطمئن باش که اینجا اجراتو زنده حتما میبینم! حتما هم خیلی زیبا به نظر میرسی. تو همیشه زیبا به نظر میرسی! از رگبار حرفاش خندم گرفته بود. من: او پی دی نیم اگه استرس هم داشتم به لطف شما دیگه ندارم!! مطمئن باشید بهترین اجرامو به نمایش میزارم من برای این روز زیاد تلاش کردم. با جونگ کوک هم حرف زدم. بهتون قول میدم نا امید نمیشید ازم!!!! پی دی نیم: عا گائول نا امید چیه دیگه!!! اگه بهت اعتماد نداشتم که از همون اول بدون آدیشن توی کمپانیم قبولت نمیکردم!!! گائولا الان دیگه نمیخاد تمرین کنی فقط تمرکز کن خوب!!!! فعلا پارک گائول! و گوشیو قطع کرد. تصمیم گرفتم به حرفای پی دی نیم گوش کنم .دیگه نخوندمو فقط تمرکز کردم حالا 15 دقیقه دیگه نوبت اجرای من بود که دقیقا بعد اجرای پسرا بود. همین که پسرا از روی استیج پایین اومدن . جونگ کوک اومد دستامو گرفت. کوکی: هوووف اروم باااش گائول. از تی وی نگات میکنیم که داری میدرخشی!!!! سرمو تند تند تکون میدادم. وی: خوووب ما سریع میریم داخل که اجراتو از اول ببینیم. فایتیییینگ !!! اونا داخل رفتن. و حالا مجری داشت میگفت: و بالاخره اجرای سریه امشب! اجرای دختری که این اولین اجرای عمرشه و همین الان در همین ثانیه البومش پخش شد. اولین اجرا....اونم یه اجرای زنده! میون حرف زدنش بهم اشاره کردن که باید برم روی صحنه. استرس وجودمو گرفته بود. ولی همون لحظه با خودم گفتم: من پوست کلفت تر ازین حرفام. با چیزای سخت زیادی دست و پنجه نرم کردم. این بارم از پسش بر میام. اولین حرکت دنسم جوری بود که باید دستامو رو به روی صورتم قرار میدادم که دیده نشم. که یهو نور روی من افتاد و جمعیت شروع به سر و صدا کردن و میگفتن: اون کی میتونه باشه!؟ اندام خوبی داره!! موهام خوبه. چجوری توی اولین اجرا میتونه زنده بخونه!؟ این صداهارو میشنیدم که اهنگم پخش شد و دیگه بدون اینکه به چیزی فکر کنم با تمام وجود شروع به خوندن کردم.
(جونگ کوک)
یه اضطراب خاصی داشتم. ولی میدونستم که از پسش بر میاد. وقتی که روی تی وی ظاهر شد.....همه میپرسیدن اون کیه و توی کودوم کمپانیه. و حس خوبی بود که فقط ما میدونستیم! تا اینکه دستاش کنار رفت و قیافش پیدا شد توی جمعیت غوغا شده بود. هیچکس باورش نمیشد که گائول باشه. به خوبی میخوند روی نوت میخوند و با احساس. تمام حرکات دنسش به جا بود و به موقع به دوربین نگاه میکرد. تمام مدت داشتم میخندیدمو زیر لب میگفتم: افرین پارک گائول! نگرانی هم که داشتم واسه این بود که اجرا زنده بود. ولی بهش اطمینان داشتم. اجرا که تموم شد همه براش دست میزدن. و افرین میگفتن. ته سمتم اومد. وی: یاااا دیدیدش!!!!!!! فوقالعاده نبوووود!!!?? عاااا واقعا عالییی بود . بعد از تمام شدن اجرا مردم برا
بیرون رفتم. باید توی سالن انتظار میموندم تا نوبت به اجرای من برسه. چقد مظطربم وقتی به سالن انتظار رسیدم پسرا اونجا نبودن. همه گروها بودن و داشتن به من که تک و تنها وایسادم زل میزدن. شاید فک میکردن که من رقصنده هستم. ولی با اومدن پسرای گات سون و بم بم که دسشو به شونم زد کمی خیالم راحت شد. بم بم: هعی گائووول!!! اینجا چیکار میکنی دختر! عجب تغییری! برگشتمو گفتم: هعییییش اسممو نگو! بم بم: ها؟! برا چی؟! من: جریانش طولانیه! بقیه کجان!؟ بم بم: همینجا! هعی جونیور....یوگی بیاین اینجا!!! جونیور جلو اومد و با تعجب نگام کرد: اوموو اینو نگا! خوشگل شدی! تو کجا اینجا کجااا!!! من: عااایش چینجا باید شما رو بزنمتون! اینقد به من واکنش ندین!!! همین که پسرا اومدن بهشون نگا کردم. من: عااا بچه ها من برم پیش پسرا فعلا! به طرفشون رفتم. من: پسرا من دارم از استرس نابود میشم دل درد گرفتم چیکار کنم! کوکی: خب ببین چن تا نفس عمیق بکش و وقتی رو صحنه ای فقط به این فک کن که تو برای چی اینجایی. حواست فقط به اجرا باشه و فقط روی اجرات تمرکز کن خب؟! وی: اره الانم بیا کمی اب بخور. و بطری ابو به سمتم گرفت. من: وای میترسم زبونم بگیره توپوق بزنم!!! نامجون: هعییش اروم باش. اینارو تو ذهنت پرورش نده. اصلا بهشون فک نکن. چقدم که خوشگل شدی. پسرا عاشقت میشن! کوکی: هعی هیووونگ! اروم جوری که کسی نبینه یکی زدم توی بازوی جونگ کوک. من: هعی زایه بازی در نیااار دیگه! بچه ها من چاق به نظر نمیام؟! رونام چاق نیستن؟! وی: تو بی نظیری گائولا . وقتی اینو میگم بدون هیچ اشکالی در تو وجود نداره. خوب؟! سرمو تکون دادم تقریبا سه ساعت به اجرای من مونده بود. یهو دیدم پی دی نیم داره باهام تماس میگیره. سریع جواب دادم: بله پی دی نیم؟! پی دی نیم: گائووول الان خوبی؟! استرس داری حتما؟! برو پیش جونگ کوک این دقایق اخر یکم از تجربیاتش استفاده کن! میدونم که قراره استیجو منفجر کنی! متاسفم که نتونستم بیام مطمئن باش که اینجا اجراتو زنده حتما میبینم! حتما هم خیلی زیبا به نظر میرسی. تو همیشه زیبا به نظر میرسی! از رگبار حرفاش خندم گرفته بود. من: او پی دی نیم اگه استرس هم داشتم به لطف شما دیگه ندارم!! مطمئن باشید بهترین اجرامو به نمایش میزارم من برای این روز زیاد تلاش کردم. با جونگ کوک هم حرف زدم. بهتون قول میدم نا امید نمیشید ازم!!!! پی دی نیم: عا گائول نا امید چیه دیگه!!! اگه بهت اعتماد نداشتم که از همون اول بدون آدیشن توی کمپانیم قبولت نمیکردم!!! گائولا الان دیگه نمیخاد تمرین کنی فقط تمرکز کن خوب!!!! فعلا پارک گائول! و گوشیو قطع کرد. تصمیم گرفتم به حرفای پی دی نیم گوش کنم .دیگه نخوندمو فقط تمرکز کردم حالا 15 دقیقه دیگه نوبت اجرای من بود که دقیقا بعد اجرای پسرا بود. همین که پسرا از روی استیج پایین اومدن . جونگ کوک اومد دستامو گرفت. کوکی: هوووف اروم باااش گائول. از تی وی نگات میکنیم که داری میدرخشی!!!! سرمو تند تند تکون میدادم. وی: خوووب ما سریع میریم داخل که اجراتو از اول ببینیم. فایتیییینگ !!! اونا داخل رفتن. و حالا مجری داشت میگفت: و بالاخره اجرای سریه امشب! اجرای دختری که این اولین اجرای عمرشه و همین الان در همین ثانیه البومش پخش شد. اولین اجرا....اونم یه اجرای زنده! میون حرف زدنش بهم اشاره کردن که باید برم روی صحنه. استرس وجودمو گرفته بود. ولی همون لحظه با خودم گفتم: من پوست کلفت تر ازین حرفام. با چیزای سخت زیادی دست و پنجه نرم کردم. این بارم از پسش بر میام. اولین حرکت دنسم جوری بود که باید دستامو رو به روی صورتم قرار میدادم که دیده نشم. که یهو نور روی من افتاد و جمعیت شروع به سر و صدا کردن و میگفتن: اون کی میتونه باشه!؟ اندام خوبی داره!! موهام خوبه. چجوری توی اولین اجرا میتونه زنده بخونه!؟ این صداهارو میشنیدم که اهنگم پخش شد و دیگه بدون اینکه به چیزی فکر کنم با تمام وجود شروع به خوندن کردم.
(جونگ کوک)
یه اضطراب خاصی داشتم. ولی میدونستم که از پسش بر میاد. وقتی که روی تی وی ظاهر شد.....همه میپرسیدن اون کیه و توی کودوم کمپانیه. و حس خوبی بود که فقط ما میدونستیم! تا اینکه دستاش کنار رفت و قیافش پیدا شد توی جمعیت غوغا شده بود. هیچکس باورش نمیشد که گائول باشه. به خوبی میخوند روی نوت میخوند و با احساس. تمام حرکات دنسش به جا بود و به موقع به دوربین نگاه میکرد. تمام مدت داشتم میخندیدمو زیر لب میگفتم: افرین پارک گائول! نگرانی هم که داشتم واسه این بود که اجرا زنده بود. ولی بهش اطمینان داشتم. اجرا که تموم شد همه براش دست میزدن. و افرین میگفتن. ته سمتم اومد. وی: یاااا دیدیدش!!!!!!! فوقالعاده نبوووود!!!?? عاااا واقعا عالییی بود . بعد از تمام شدن اجرا مردم برا
۵۰.۳k
۲۵ مرداد ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۶۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.