My doll

*My doll*


ویو ات
سریع در رو باز کردم که دیدم چند تا مرد قول پیکر جلوم واستادن
مرده:لی ات کجاست؟
+م من خ خو خودم(قورت دادن اب دهن(از ترس ))هستم
مرده:باید با ما بیاید
+چرا
مرده:حرف نباشه
ویو ات داشتن منو میکشیدن که یکهو پدرم رو دیدم
(پدر ات=پ.ا)
مرده:همونه
پ.ا:ااره همونه(سریع)(لبخند شیطانی )
+چ چی این کاره توعه! ت منو فروختی؟ (بغض)
پ.ا:اره دلم خواست😈
مرده:بسه دیگه ببریدش!
ویو ات
منو انداختن توی جعبه عقب ماشین و شروع به حرکت کردن
الان فکر کنم 2 ساعتی هست که توی راهیم ولی هنوز ماشین توقف نکرده
کم کم داشت خوابم میبرد که ماشین وایستاد
در جعبه عقب باز شد منو کشوندن و بردن توی خونه؟ نه نه یک قصر بود، یک قصر مشکی
در رو باز کردن و من رو انداختن رو زمین
مرده:اجومااااااا(داد)
اجوما:جانم پسرم
مرده:این همون دختریه که ارباب گفت بیاریم
ببرش توی اتاق و همه ی قوانین رو بهش بگو
اجوما:چشم
--------------
خوشتون اومد؟
بنظرتون ادامه بدم؟
-----------------
شرایط:20 تا کامنت 10 تا لایک
دیدگاه ها (۲۶)

*My doll*P³ویو اترفتیم توی یک اتاق اجوما:دخترم بشین رو تخت+چ...

*My doll*P⁵(ویو ات)رفتم تو اتاقم لباس هام رو عوض کردم و روی ...

*My doll*P¹ویو ات صبح با سردرد افتضاحی از خواب بیدار شدم.خیل...

My doll♡ عروسک من♡

پارت 10 بادیگارد رفت بیرون و جعبه رو باز کردم دیدم یه لباس خ...

گل وحشی منپارت ۶ ویو اتخیلی واقعا درد داشتم که تهیونگ از اتا...

نام فیک: عشق مخفیPart: 54ویو جیمین*بعد از چند دقیقه نفسش جا ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط