*My doll*
*My doll*
P²
ویو ات
سریع در رو باز کردم که دیدم چند تا مرد قول پیکر جلوم واستادن
مرده:لی ات کجاست؟
+م من خ خو خودم(قورت دادن اب دهن(از ترس ))هستم
مرده:باید با ما بیاید
+چرا
مرده:حرف نباشه
ویو ات داشتن منو میکشیدن که یکهو پدرم رو دیدم
(پدر ات=پ.ا)
مرده:همونه
پ.ا:ااره همونه(سریع)(لبخند شیطانی )
+چ چی این کاره توعه! ت منو فروختی؟ (بغض)
پ.ا:اره دلم خواست😈
مرده:بسه دیگه ببریدش!
ویو ات
منو انداختن توی جعبه عقب ماشین و شروع به حرکت کردن
الان فکر کنم 2 ساعتی هست که توی راهیم ولی هنوز ماشین توقف نکرده
کم کم داشت خوابم میبرد که ماشین وایستاد
در جعبه عقب باز شد منو کشوندن و بردن توی خونه؟ نه نه یک قصر بود، یک قصر مشکی
در رو باز کردن و من رو انداختن رو زمین
مرده:اجومااااااا(داد)
اجوما:جانم پسرم
مرده:این همون دختریه که ارباب گفت بیاریم
ببرش توی اتاق و همه ی قوانین رو بهش بگو
اجوما:چشم
--------------
خوشتون اومد؟
بنظرتون ادامه بدم؟
-----------------
شرایط:20 تا کامنت 10 تا لایک
P²
ویو ات
سریع در رو باز کردم که دیدم چند تا مرد قول پیکر جلوم واستادن
مرده:لی ات کجاست؟
+م من خ خو خودم(قورت دادن اب دهن(از ترس ))هستم
مرده:باید با ما بیاید
+چرا
مرده:حرف نباشه
ویو ات داشتن منو میکشیدن که یکهو پدرم رو دیدم
(پدر ات=پ.ا)
مرده:همونه
پ.ا:ااره همونه(سریع)(لبخند شیطانی )
+چ چی این کاره توعه! ت منو فروختی؟ (بغض)
پ.ا:اره دلم خواست😈
مرده:بسه دیگه ببریدش!
ویو ات
منو انداختن توی جعبه عقب ماشین و شروع به حرکت کردن
الان فکر کنم 2 ساعتی هست که توی راهیم ولی هنوز ماشین توقف نکرده
کم کم داشت خوابم میبرد که ماشین وایستاد
در جعبه عقب باز شد منو کشوندن و بردن توی خونه؟ نه نه یک قصر بود، یک قصر مشکی
در رو باز کردن و من رو انداختن رو زمین
مرده:اجومااااااا(داد)
اجوما:جانم پسرم
مرده:این همون دختریه که ارباب گفت بیاریم
ببرش توی اتاق و همه ی قوانین رو بهش بگو
اجوما:چشم
--------------
خوشتون اومد؟
بنظرتون ادامه بدم؟
-----------------
شرایط:20 تا کامنت 10 تا لایک
۱۰.۰k
۲۷ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.