My doll

*My doll*
P⁵
(ویو ات)
رفتم تو اتاقم لباس هام رو عوض کردم و روی تختم دراز کشیدم

*30 دقیقه بعد...*

یهو با صدای رعد و برق از خواب پریدم(ات به صدای رعد و برق فوبیا داره)
نشستم روی تخت که صدای رعد و برق بلند تر شد

+جیییغغغغغغ
داشتم فکر میکردم برم توی اتاق اون مرتیکه یا نه
*دوباره رعد و برق میزنع*

•از زبان نویسنده•
درحالی که ات جیغ میزنع به سمت اتاق جونگکوک می‌ره و میپره داخل.
یهو پای ات به لباس جونگ کوک گیر می‌کنه و می افته روی جونگکوک .

*از زبان جونگ کوک*
خواب بودم که یهو یک چیز سنگینی روم حس کردم
چشمام رو باز کردم که دیدم اون دختره که تازه دزدیده بودم روم افتاده و بغلم کرده اون خیلی ترسیده بود،داشت از ترس می‌لرزید.
ناخودآگاه دستم رو دور کمرش حلقه کردم و بغلش کردم

*ساعت 6صبح*
ویو ات
با خوردن نور خورشید از خواب بیدار شدم.
باورم نمیشه...
توی بغل اون بودمم

+جییغغغغغغغ
************************
با تشکر از گوگولیم بابت تایپ و کمک:@seta1997
دیدگاه ها (۸)

*My doll*P⁴ویو اتموهام رو خرگوشی بستم و اون لباس ها رو پوشید...

*My doll*P⁶(با جیغ ات جونگ کوک هول میشه و پرت میشه پایین)_آخ...

*My doll*P³ویو اترفتیم توی یک اتاق اجوما:دخترم بشین رو تخت+چ...

*My doll*P²ویو اتسریع در رو باز کردم که دیدم چند تا مرد قول ...

هنرمند کوچولوی من

دوست پسر دمدمی مزاج

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط