King or Queen 🖤✨️
King or Queen 🖤✨️
Part 14
اسلاسد ۲ مایو ایریس
اسلاید ۳ مایو یوری
اسلاید ۴ مایو هانول
اسلاید ۵ مایو مین ها
هانول: من و مین ها ، یوری و ایریس و جونگ کوک و داسام.
یوری: خوبه ولی کیونگ سو چی؟؟
کیونگ سو: من طبقه بالا تو کتاب خونه میخوابم
ایریس: کتابخونه؟؟
هانول: یک تخت ریلکسی هست اونجا خوشش اومده میخواد اونجا بخوابه
حونگ کوک: منم هروقت میام اینجا تو کتاب خونه میخوابم بین اون همه کتاب حس ارامش میگیرم خیلی خوبه
مین ها: عجبا ولی اینا به کنار بریم استخر حیاط پشتی یک تنی به اب بزنیم؟
داسام: این موقع صبح استخرررر؟؟؟
ایریس: بزار بعد ناهار میریم
کیونگ سو: فقط اگه ناهار میخواید درست کنید یوری و هانول رو از اشپزخونه دور کنید وگرنه شب باید توی بیمارستان بخوابیم
یوری: برو گمشو
ایریس: من حاظرم گرسنه بمونم ولی غذای یوری و هانول رو نخورم
مین ها: من دو قاشق از غذای هانول خوردم دو روز بیمارستان بستری بودم
هانول: هوییی نکبتا چی دارید میگید دست پخت من حرف نداره دلتونم بخواد
داسام: دلمون نمی خواد
جونگ کوک: انقدری انرژی برای دعوا میزارید برای کار گذاشته بودید الان وضعمون این نبود
ایریس: این یکی رو موافقم
( ساعت ۱۳:۴۰ ظهر بعد از ناهار )
یوری: هانولللللل بیا کمکم بند اینو ببندمممم
ایریس: چرا داد میزنی بیا خودم ببندمش
هانول: مین ها کووووو قرار بود کرم ضد افتابش رو بده به مننن
مین ها: اومدم رفتم مایو هارو اوردم
ایریس: چ.چی؟
یوری: مین ها برای همه مایو انتخاب کرده
هانول: شتتتت بابا اینا چینننن خریدی
ایریس: عزیزم می گفتی لخت مادرزاد بیایم دیگه این کارا چیه
یوری: هعی جهنم و ضرر بپوشیم بریم
هانول: اره بابا دنیا دو روزه یک روزشم امروزه
ایریس و مین ها: شاعرو قربون
یوری: ( خنده بلند )
( ۱۰ دقیقه بعد )
یوری: اماده شدین بچه هاااا
ایریس: شما برید منم الان میام
هانول: باشه تو هم زود بیا
Part 14
اسلاسد ۲ مایو ایریس
اسلاید ۳ مایو یوری
اسلاید ۴ مایو هانول
اسلاید ۵ مایو مین ها
هانول: من و مین ها ، یوری و ایریس و جونگ کوک و داسام.
یوری: خوبه ولی کیونگ سو چی؟؟
کیونگ سو: من طبقه بالا تو کتاب خونه میخوابم
ایریس: کتابخونه؟؟
هانول: یک تخت ریلکسی هست اونجا خوشش اومده میخواد اونجا بخوابه
حونگ کوک: منم هروقت میام اینجا تو کتاب خونه میخوابم بین اون همه کتاب حس ارامش میگیرم خیلی خوبه
مین ها: عجبا ولی اینا به کنار بریم استخر حیاط پشتی یک تنی به اب بزنیم؟
داسام: این موقع صبح استخرررر؟؟؟
ایریس: بزار بعد ناهار میریم
کیونگ سو: فقط اگه ناهار میخواید درست کنید یوری و هانول رو از اشپزخونه دور کنید وگرنه شب باید توی بیمارستان بخوابیم
یوری: برو گمشو
ایریس: من حاظرم گرسنه بمونم ولی غذای یوری و هانول رو نخورم
مین ها: من دو قاشق از غذای هانول خوردم دو روز بیمارستان بستری بودم
هانول: هوییی نکبتا چی دارید میگید دست پخت من حرف نداره دلتونم بخواد
داسام: دلمون نمی خواد
جونگ کوک: انقدری انرژی برای دعوا میزارید برای کار گذاشته بودید الان وضعمون این نبود
ایریس: این یکی رو موافقم
( ساعت ۱۳:۴۰ ظهر بعد از ناهار )
یوری: هانولللللل بیا کمکم بند اینو ببندمممم
ایریس: چرا داد میزنی بیا خودم ببندمش
هانول: مین ها کووووو قرار بود کرم ضد افتابش رو بده به مننن
مین ها: اومدم رفتم مایو هارو اوردم
ایریس: چ.چی؟
یوری: مین ها برای همه مایو انتخاب کرده
هانول: شتتتت بابا اینا چینننن خریدی
ایریس: عزیزم می گفتی لخت مادرزاد بیایم دیگه این کارا چیه
یوری: هعی جهنم و ضرر بپوشیم بریم
هانول: اره بابا دنیا دو روزه یک روزشم امروزه
ایریس و مین ها: شاعرو قربون
یوری: ( خنده بلند )
( ۱۰ دقیقه بعد )
یوری: اماده شدین بچه هاااا
ایریس: شما برید منم الان میام
هانول: باشه تو هم زود بیا
۸.۱k
۱۷ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.