King or Queen 🖤✨️
King or Queen 🖤✨️
Part 12
هانول: سلام بچه ها چطورید
( هم گروهی هاشون # × ÷)
÷ و × و : سلام بچه ها
# سلام سونبه کیم و خانم لی
ایریس: جئون کجاست؟
هانول: ایناهاش اومد
جونگ کوک: خوبه همه اومدید بلیط هاتون رو بگیرید.
( ساعت ۱۰:۴۵ شب داخل هواپیما )
هانول: صندلیت پیدا نکردی اخر؟؟
÷ اهااا پیداش کردم خانم کیم اینجا صندلی توعه
ایریس: دستت درد نکنه
÷ خواهش می کنم ( لبخند )
جونگ کوک: او!! پس کنار من میشینی!
ایریس: چی؟
جونگ کوک: صندلی جفتی تو مال منه ( لبخند )
ایریس: ( واییییی شبیه خرگوشا می خندههه ) اها که اینطور
هانول: ( وقت کرم ریختنه ) ام اقای جئون اگه میخواید جاتون رو با من عوض کنید من پیش ایریس بشینم.
جونگ کوک: ن.نه نیازی نیست ممنون
هانول: ( ای جون عشق رو نگا ) باشه
( دو ساعت بعد توی هواپیما در حال پرواز )
جونگ کوک ویو
داشتم به یک سری از کارهام رسیدگی می کردم که احساس کردم شونه چپم سنگین شد بهش نگاه کردم روی شونه من خوابش برده بود نمی دونم چرا ولی یک حس خوشحالی عجیبی دارم چند لحظه ایی بهش نگا کردم که چشمم به رون های سفیدش افتاد لعنتی تشنم شد ، سریع فلاکس خونی که با خودم اورده بودم رو برداشتم و رفتم توی دستشویی کار های لازم رو کردم و دوباره برگشتم سرجام نشستم.
هانول ویو
واییییی عکس خیلی خوشگلی شدددددد باید بعدا باهاش از ایریس باج بگیرمممم ولی خدایی این دو تا خیلی بهم میاننننن ذوغ مرگ شدممم باید این مرغ عشقارو بهم برسونمممم.
هانول: هی کیونگ سو چرا اینجوری نگاهم می کنی؟؟ خوشگل ندیدی؟؟
کیونگ سو: خوشگل دیدم ولی دیوونه مثل تو ندیدم چرا قیافه ات رو اینجوری میکنی؟
هانول: پسره ی.......
Part 12
هانول: سلام بچه ها چطورید
( هم گروهی هاشون # × ÷)
÷ و × و : سلام بچه ها
# سلام سونبه کیم و خانم لی
ایریس: جئون کجاست؟
هانول: ایناهاش اومد
جونگ کوک: خوبه همه اومدید بلیط هاتون رو بگیرید.
( ساعت ۱۰:۴۵ شب داخل هواپیما )
هانول: صندلیت پیدا نکردی اخر؟؟
÷ اهااا پیداش کردم خانم کیم اینجا صندلی توعه
ایریس: دستت درد نکنه
÷ خواهش می کنم ( لبخند )
جونگ کوک: او!! پس کنار من میشینی!
ایریس: چی؟
جونگ کوک: صندلی جفتی تو مال منه ( لبخند )
ایریس: ( واییییی شبیه خرگوشا می خندههه ) اها که اینطور
هانول: ( وقت کرم ریختنه ) ام اقای جئون اگه میخواید جاتون رو با من عوض کنید من پیش ایریس بشینم.
جونگ کوک: ن.نه نیازی نیست ممنون
هانول: ( ای جون عشق رو نگا ) باشه
( دو ساعت بعد توی هواپیما در حال پرواز )
جونگ کوک ویو
داشتم به یک سری از کارهام رسیدگی می کردم که احساس کردم شونه چپم سنگین شد بهش نگاه کردم روی شونه من خوابش برده بود نمی دونم چرا ولی یک حس خوشحالی عجیبی دارم چند لحظه ایی بهش نگا کردم که چشمم به رون های سفیدش افتاد لعنتی تشنم شد ، سریع فلاکس خونی که با خودم اورده بودم رو برداشتم و رفتم توی دستشویی کار های لازم رو کردم و دوباره برگشتم سرجام نشستم.
هانول ویو
واییییی عکس خیلی خوشگلی شدددددد باید بعدا باهاش از ایریس باج بگیرمممم ولی خدایی این دو تا خیلی بهم میاننننن ذوغ مرگ شدممم باید این مرغ عشقارو بهم برسونمممم.
هانول: هی کیونگ سو چرا اینجوری نگاهم می کنی؟؟ خوشگل ندیدی؟؟
کیونگ سو: خوشگل دیدم ولی دیوونه مثل تو ندیدم چرا قیافه ات رو اینجوری میکنی؟
هانول: پسره ی.......
۶.۵k
۱۶ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.