دلم آرام نشد
دلم آرام نشد
دیگر از فکر و خیالت دلم آرام نشد...
هرچه کردم بشود رام، دلم رام نشد...!
بعدِ تو پخته شد این دل دگر از شعله یِ عشق؛
هرچه کردم بشود خام، دلم خام نشد...!
هرکه در فکرِ هوس بود که عشقم گیرد؛
نتوانست و دلم باعثِ انجام نشد...
من تورا هستیِ خود در پسِ دنیا خواندم
بعدِ تو یک نفری واردِ دنیام نشد...!
گرچه سخت است به تصور، غمِ عاشق دیدن؛
لیکن این غم به خدا خارج از ایام نشد
بنوشتم همه اشعارِ خود از دستِ قلم؛
این یکی را که نوشتم به من الهام نشد...
گرچه اشعارِ من از واژه یِ ابهام پر است؛
رهگذر با همه رک بود و یک ابهام نشد...!
#حسین_حیدری"رهگذر"
https://telegram.me/Heidari_official
دیگر از فکر و خیالت دلم آرام نشد...
هرچه کردم بشود رام، دلم رام نشد...!
بعدِ تو پخته شد این دل دگر از شعله یِ عشق؛
هرچه کردم بشود خام، دلم خام نشد...!
هرکه در فکرِ هوس بود که عشقم گیرد؛
نتوانست و دلم باعثِ انجام نشد...
من تورا هستیِ خود در پسِ دنیا خواندم
بعدِ تو یک نفری واردِ دنیام نشد...!
گرچه سخت است به تصور، غمِ عاشق دیدن؛
لیکن این غم به خدا خارج از ایام نشد
بنوشتم همه اشعارِ خود از دستِ قلم؛
این یکی را که نوشتم به من الهام نشد...
گرچه اشعارِ من از واژه یِ ابهام پر است؛
رهگذر با همه رک بود و یک ابهام نشد...!
#حسین_حیدری"رهگذر"
https://telegram.me/Heidari_official
- ۲.۶k
- ۱۲ آذر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط