انگاه که مرا دید
◦•●◉✿ 𝒑. 𝟏𝟏✿◉●•◦
★ویو ایشا★
هن حالا اینو برای جونگکوک که داره شامشو با خیال راحت می فرستم و بعد هم از نامجون پولمو می گیرم هم منشی جونگکوک میشم و بعد کل سهام شرکتشو می کشم بالا
★پیام ایشا به جونگکوک★
سلام خوبی؟؟
راستش برات یه خبر دارم که ناراحت شدم واقعا به کسی که اعتماد کردی اینطوری بهت خنجر بزنه
اینو بین ات خانم باهات می خواد چیکار کنه
پیام صوتی
★پیان پیام ایشا و جونگکوک★
★ویو جونگکوک★
داشتم شما می خوردم که دیدم برای گوشیم پیام امده بازش کردم دیدم ایشا و یه پیام صوتی بود بازش کردم
مثلا ات:
خوب عشقم تهیونگ الان که منشی اقای جعون یا همون جونگکوک ساده لو شدم مخشو میزنم و برات طراح های جدیدش و رمز خزانشو برات میارم عشقم
تهیونگ: عشقم می دونی که همیشه بهترین بودی ها
بیا بغلم بینیم
که
چشما های جونگکوک قرمز شد و فورا به ات زنگ زد
★ویو ات★
اون عوضی چطوری تونست لهم اینطوری بگه یعنی چی هان یعنی چی
که گوشی ات زنگ خورد
ات: بله اقای جعون چیزی شده
جونگکوک: فورا گمشو بیا اینجا هرزه کثیف
ات: جان؟؟
جونگکوک گفت بیا اینجا
ات: باشه
و قطع کرد
ات: چرا انقدر عصبانی بود
★پرش زمانی به نیم ساعت بعد★
اجوما: دخترم اقای جعون توی اشپز خونن
جونگکوک: امدی
ات: اره
جونگکوک: اخراجی
ات:چرا من مگه کاری کردم
جونگکوک: کاری کردی هان
اینو گوش کن
ات: من نبودم
جونگکوک:اخراجی فورا
که ات عصبانی شد و لیوان هایی که توی قفسه پشت سرش بود رو. دونه می شکوند و می گفت:
جونگکوک دیگه چی می خوای از جونم مثل سگ ازم کار میکشی هر بار و هرجا بود باهات بودم اون ایشا لعنتی هم اوردی بعد برای اونم کار کردم( و ات ادامه حرفش هاشو با داد و گریه گفت)
بعد اون به من میگه میمون زشت گدا اخرم برات اینو می فرسته و میگه من گفتم هان چی می خوای از جونم بهم بگو فقط برای پول باهات موندم بخاطر اینکه پدرم برای اینکه با پسر عموم ازدواج نکردم منو از همچی محروم کرد و مجبور شدم خودم برای خودم زندگی برای خودم فرا هم کنم ولی تو منو شکوندی و هرکاری باهام کردی کی باهات می موند که اینطوری باهاش می کنی و دونه لیوان هارو میشکست
که به لیوان اخری رسید که جونگکوک دستش رو گرفت که ات داد زد ولم کن
که ات می خواست لیوان اخری بشکنه که رفت توی دست جونگکوک قسمتی از شیش و خون امد
جونگکوک ات رو بغل کرد و گفت: من واقعا متاسفم نمی دونستنم که انقدر داری درد می کشی
که ات گریه کرد و هردو کف اشپز خونه نشستن میونه کلی شیشه
____________
خماری😂
____________
#ات
#bts
#جنکوک
#شوگا
#جیهوپ
#جیمین
#یوتان
#تهیونگ
#جین
#شوگا
#نامجون
#فیک
#اسمات
#کیپاپ
#سامسونگ
★ویو ایشا★
هن حالا اینو برای جونگکوک که داره شامشو با خیال راحت می فرستم و بعد هم از نامجون پولمو می گیرم هم منشی جونگکوک میشم و بعد کل سهام شرکتشو می کشم بالا
★پیام ایشا به جونگکوک★
سلام خوبی؟؟
راستش برات یه خبر دارم که ناراحت شدم واقعا به کسی که اعتماد کردی اینطوری بهت خنجر بزنه
اینو بین ات خانم باهات می خواد چیکار کنه
پیام صوتی
★پیان پیام ایشا و جونگکوک★
★ویو جونگکوک★
داشتم شما می خوردم که دیدم برای گوشیم پیام امده بازش کردم دیدم ایشا و یه پیام صوتی بود بازش کردم
مثلا ات:
خوب عشقم تهیونگ الان که منشی اقای جعون یا همون جونگکوک ساده لو شدم مخشو میزنم و برات طراح های جدیدش و رمز خزانشو برات میارم عشقم
تهیونگ: عشقم می دونی که همیشه بهترین بودی ها
بیا بغلم بینیم
که
چشما های جونگکوک قرمز شد و فورا به ات زنگ زد
★ویو ات★
اون عوضی چطوری تونست لهم اینطوری بگه یعنی چی هان یعنی چی
که گوشی ات زنگ خورد
ات: بله اقای جعون چیزی شده
جونگکوک: فورا گمشو بیا اینجا هرزه کثیف
ات: جان؟؟
جونگکوک گفت بیا اینجا
ات: باشه
و قطع کرد
ات: چرا انقدر عصبانی بود
★پرش زمانی به نیم ساعت بعد★
اجوما: دخترم اقای جعون توی اشپز خونن
جونگکوک: امدی
ات: اره
جونگکوک: اخراجی
ات:چرا من مگه کاری کردم
جونگکوک: کاری کردی هان
اینو گوش کن
ات: من نبودم
جونگکوک:اخراجی فورا
که ات عصبانی شد و لیوان هایی که توی قفسه پشت سرش بود رو. دونه می شکوند و می گفت:
جونگکوک دیگه چی می خوای از جونم مثل سگ ازم کار میکشی هر بار و هرجا بود باهات بودم اون ایشا لعنتی هم اوردی بعد برای اونم کار کردم( و ات ادامه حرفش هاشو با داد و گریه گفت)
بعد اون به من میگه میمون زشت گدا اخرم برات اینو می فرسته و میگه من گفتم هان چی می خوای از جونم بهم بگو فقط برای پول باهات موندم بخاطر اینکه پدرم برای اینکه با پسر عموم ازدواج نکردم منو از همچی محروم کرد و مجبور شدم خودم برای خودم زندگی برای خودم فرا هم کنم ولی تو منو شکوندی و هرکاری باهام کردی کی باهات می موند که اینطوری باهاش می کنی و دونه لیوان هارو میشکست
که به لیوان اخری رسید که جونگکوک دستش رو گرفت که ات داد زد ولم کن
که ات می خواست لیوان اخری بشکنه که رفت توی دست جونگکوک قسمتی از شیش و خون امد
جونگکوک ات رو بغل کرد و گفت: من واقعا متاسفم نمی دونستنم که انقدر داری درد می کشی
که ات گریه کرد و هردو کف اشپز خونه نشستن میونه کلی شیشه
____________
خماری😂
____________
#ات
#bts
#جنکوک
#شوگا
#جیهوپ
#جیمین
#یوتان
#تهیونگ
#جین
#شوگا
#نامجون
#فیک
#اسمات
#کیپاپ
#سامسونگ
۶.۷k
۰۱ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.