خیلی وقت پیشا .... منتظر بودم فقط شب بشه ... عاشق شبا بود
خیلی وقت پیشا .... منتظر بودم فقط شب بشه ... عاشق شبا بودم و حساش ... عاشق خیره شدن به ماه مرور آرزوهام .... عاشق آرزوهام بودم ... روزا خوب بودن اما شبا یه چیزه دیگه بود ... پر از حسایی که عاشقشون بودم ... پر چیزایی که فقط به داشتنشون فکر میکردم ... آرزوهایی که دیگه یقین داشتم دارمشون ... آرزوهایی که فقط منتظر بودم زمان بگذره .... بگذره و من برسم به اونا ... انقدر خوش خیال بودم که فکر میکردم فقط و فقط تنها مانع سر راهم زمانه .... اما چی شد ... شبا هنوز زیبان .... هنوزم ماه رو دوست دارم .... هنوزم عاشق چشمکای ستاره هام که بعضی وقتا بیشتر از هر کسی حرفامو میفهمن و جوابمو میدن .... اما بهونه ای واسه حرف زدنا .... واسه منتظر موندنا .... واسه آروم شدنا .... واسه هیجانا ... بهونه ام بهونه هامو گم کردم .... و این بدترین حس دنیاست ... حسی که پر از حسرت .... نه حسرت تلاش نکردن ... نه حسرت نخواستنا ... حسرت اینکه چی میشد اگه دنیا اونجوری پیش میرفت که ما میخواستیم .... شاید یه جور امتحانه .... اما سواله امتحانش سخت بود جوری که حتی اگر اپن بوکم بود نمیتونستم جوابش رو بدم .... کاش سواله امتحانه هر کسی ... سختیش اندازه ای باشه که حداقل نصف نمرشو بگیره نه اینکه صفر .... مردود شدن حسه بدیه اونم تو امتحانی که کلی خوندیش ... شاید بدتر از همه اینا .... اونجاست که ناامید میشی ... از خودت ...باورات و .... و شاید بدتر از اینا دیدن آرزوهایی هست که بر باد میرن .... این شبام فکر میکنم ... این روزام منتظرم شب بشه ... ولی نه واسه اینکه حسای خوب دارن ... نه واسه اینکه آرزوهای نداشتمو مرور کنم ...نه واسه اینکه حرف بزنم با ماه یا نگاش کنم و به خودم بگم چقدر خوشکل تر شده ... نه .... فقط واسه اینکه شبا فرصتیه که فکر میکنی به خاطراتت به بعضی آرزوهایی که دقیقا وقتی فکر میکردی براورده شده میفهمی نه ... محاله ... آرزوهای محالم براورده نشدنیه ... خاطراتی که خوبن ولی دلتو یه جوری میکنن ... نمیدونم چجوری فقط دلت میگیره .... گاهی میگم چرا انقدر فکر .... انقدر فکر کردم چی شد .... اون آرزوها براورده شدن ؟؟؟؟؟ .... پس چرا وقتمو هدر میدم .... اما بعدش فکر میکنم به این " اگه شبا نباشن من تو رویاهام با همه اون آرزوهام زندگی نکنم " چیکار میکردم .... یا به کجا میرسیدم ....
خوبیه شبا به اینه که کافیه چشماتو ببندی ... مبینی خودتو میون کلی چیزای خوب حسای قشنگ و پر از هوای تازه واسه نفس کشیدن ... اره شبا واسه آرامشن .... و شبا قشنگن .... ولی دردناکن ...خیلی دردناکه چشماتو باز کنی ... خودتو ببینی بدون هیچ کدوم از اون حسای قشنگ ....
ماه رو دوست دارم ولی خیلی وقتا باهاش حرف نزدم .... خیلی وقتا ستاره ها چشمک نزدن ... باد برگا رو تکون نداده که خودی نشون بده .... و منی که کلی حرف دارم ....ولی گوشی واسه شنیدنشون ندارم ... کلی حرف که...
امیدوارم آرزو همه آدما ،هرچند کوچک و بزرگ ذره ای برآورده شه تا بشه امید تازه ای تو زندگیشون ... :)
خوبیه شبا به اینه که کافیه چشماتو ببندی ... مبینی خودتو میون کلی چیزای خوب حسای قشنگ و پر از هوای تازه واسه نفس کشیدن ... اره شبا واسه آرامشن .... و شبا قشنگن .... ولی دردناکن ...خیلی دردناکه چشماتو باز کنی ... خودتو ببینی بدون هیچ کدوم از اون حسای قشنگ ....
ماه رو دوست دارم ولی خیلی وقتا باهاش حرف نزدم .... خیلی وقتا ستاره ها چشمک نزدن ... باد برگا رو تکون نداده که خودی نشون بده .... و منی که کلی حرف دارم ....ولی گوشی واسه شنیدنشون ندارم ... کلی حرف که...
امیدوارم آرزو همه آدما ،هرچند کوچک و بزرگ ذره ای برآورده شه تا بشه امید تازه ای تو زندگیشون ... :)
۲۳.۳k
۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱۶۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.