فیک درد عشق
فیک درد عشق
فصل دوم (پارت دوازده)
جونگ مین
از اون عمارت اومدم بیرون
شاید این کارم خودخواهانه باشه ولی برام مهم نیست
حتی اگر به قیمت کشته شدن برادرمم باشه
رفتم و سوار ماشین شدم
بعد از اینکه کمربندم رو بستم گوشیم رو برداشتم و به یونجی زنگ زدم
چرا جواب تلفنش رو نمیداد؟
ای بابا اینم خیلی زود ناراحت میشه
چندبار دیگه بهش زنگ زدم ولی بازم جواب نداد
بیشعور
پس باید خودم وارد عمل بشم
رفتم سمت عمارت عمو نامجون
بعد از اینکه رسیدم یک راست رفتم سمت اتاق یونجی
در اتاق رو که باز کردم دیدم خوابه
هعی دختر بیچاره یه کاری بکنم که تا اخر عمرت یادت نره
رفتم سمت لیوان اب کنار تخت و ریختم روی صورتش
با برخورد اب به صورتش جیغش در اومد
با نگاه طلبکارانه ی وحشتناکش بهم خیره شد و گفت
/ کثافتتتتتتتتتتت
° چرا جواب تلفنم رو ندادی؟
/ نمیبینی خوابم ؟
° هینن راستم میگی چرا یادم نبود
/ یادت نبود؟
الان یادت میاد
بعد از این حرف چوب بیسبالی که کنار تختش بود رو برداشت و افتاد دنبالم
دختره ی روانی
تقریبا نیم ساعت دنبالم بود و نزدیک ۵۰۰ تا فحش ابدار نصیبم کرد
/ وایسا به خدا باهات کاری ندارما
° اول اون چوب بیسبال رو بزار کنار بعد باهم حلش میکنیم
/ خفه شوووووووو
دیگه کم کم نفسم داشت میرفت که حس کردم پام گیر کرد به یه چیزی و بعد با کله خوردم زمین
در همین حین حس کردم یه چیز خیلی گنده ی دیگه هم افتاد روم
/ بیشعور کثافت
° منم دوست دارم
/ عه جدی الان دوست داشتن رو نشونت میدم
بعد از این حرف دستش رو اورد بالا و با چوب بیسبال چنان زربه ای به باسنم زد که اگه اتوبوس از روم رد میشد اینقدر درد نداشت
° اییییییییییی بیشعور خیلی درد داره
/ حقته (خنده)
° بی مغز
/ من بی مغزم ؟میخوای دوباره نشونت بدم؟
° نه نه ممنون
/ حالا چرا اومدی اینجا؟
° خواستم بیام دنبالت تا با هم بریم رستوران که ای کاش نمیخواستم
/ باشه تا چند دیقه دیگه اماده میشم
° 😑
/ حالا که چیزی نشده تو هم اینقدر لوسی
° میشه از روم بلند شی فکر کنم فلج شدم
/ بیشعور یعنی من چاقم؟
° نه من غلط بکنم همچین چیزی بگم
/ ایششششششش
° برو خودت رو اماده کن(در حال پاره شدن)
/ باشه
بعد از اینکه یونجی رفت یه نفس راحت کشیدم
لعنتی خیلی درد داشت پشمام اصلا فکر نمیکردم اینقدر زور داشته باشه
بعد از چند دیقه اومد پایین
بزور از جام بلند شدم که گفت
/ اخی درد داره؟
° 😐🔪
/ باشه بیا دیگه خودت رو لوس نکن
° چشم ملکه
فصل دوم (پارت دوازده)
جونگ مین
از اون عمارت اومدم بیرون
شاید این کارم خودخواهانه باشه ولی برام مهم نیست
حتی اگر به قیمت کشته شدن برادرمم باشه
رفتم و سوار ماشین شدم
بعد از اینکه کمربندم رو بستم گوشیم رو برداشتم و به یونجی زنگ زدم
چرا جواب تلفنش رو نمیداد؟
ای بابا اینم خیلی زود ناراحت میشه
چندبار دیگه بهش زنگ زدم ولی بازم جواب نداد
بیشعور
پس باید خودم وارد عمل بشم
رفتم سمت عمارت عمو نامجون
بعد از اینکه رسیدم یک راست رفتم سمت اتاق یونجی
در اتاق رو که باز کردم دیدم خوابه
هعی دختر بیچاره یه کاری بکنم که تا اخر عمرت یادت نره
رفتم سمت لیوان اب کنار تخت و ریختم روی صورتش
با برخورد اب به صورتش جیغش در اومد
با نگاه طلبکارانه ی وحشتناکش بهم خیره شد و گفت
/ کثافتتتتتتتتتتت
° چرا جواب تلفنم رو ندادی؟
/ نمیبینی خوابم ؟
° هینن راستم میگی چرا یادم نبود
/ یادت نبود؟
الان یادت میاد
بعد از این حرف چوب بیسبالی که کنار تختش بود رو برداشت و افتاد دنبالم
دختره ی روانی
تقریبا نیم ساعت دنبالم بود و نزدیک ۵۰۰ تا فحش ابدار نصیبم کرد
/ وایسا به خدا باهات کاری ندارما
° اول اون چوب بیسبال رو بزار کنار بعد باهم حلش میکنیم
/ خفه شوووووووو
دیگه کم کم نفسم داشت میرفت که حس کردم پام گیر کرد به یه چیزی و بعد با کله خوردم زمین
در همین حین حس کردم یه چیز خیلی گنده ی دیگه هم افتاد روم
/ بیشعور کثافت
° منم دوست دارم
/ عه جدی الان دوست داشتن رو نشونت میدم
بعد از این حرف دستش رو اورد بالا و با چوب بیسبال چنان زربه ای به باسنم زد که اگه اتوبوس از روم رد میشد اینقدر درد نداشت
° اییییییییییی بیشعور خیلی درد داره
/ حقته (خنده)
° بی مغز
/ من بی مغزم ؟میخوای دوباره نشونت بدم؟
° نه نه ممنون
/ حالا چرا اومدی اینجا؟
° خواستم بیام دنبالت تا با هم بریم رستوران که ای کاش نمیخواستم
/ باشه تا چند دیقه دیگه اماده میشم
° 😑
/ حالا که چیزی نشده تو هم اینقدر لوسی
° میشه از روم بلند شی فکر کنم فلج شدم
/ بیشعور یعنی من چاقم؟
° نه من غلط بکنم همچین چیزی بگم
/ ایششششششش
° برو خودت رو اماده کن(در حال پاره شدن)
/ باشه
بعد از اینکه یونجی رفت یه نفس راحت کشیدم
لعنتی خیلی درد داشت پشمام اصلا فکر نمیکردم اینقدر زور داشته باشه
بعد از چند دیقه اومد پایین
بزور از جام بلند شدم که گفت
/ اخی درد داره؟
° 😐🔪
/ باشه بیا دیگه خودت رو لوس نکن
° چشم ملکه
۱.۵k
۰۱ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.