اشتباه خاص!
اشتباه خاص!
پارت¹⁷
صدای عربده و ناله های جونگکوک توی عمارت پخش میشد..بیشتر از هر کسی ک تو اون عمارت اومده بود..
?:ظاهرا آقای کیم خیلی داره محکم سخت پیش میره..صدای جیغ میاد دیگه!
اجوما:بیا بیخیال شیم چیز جدیدی ک نیس هر هفته اوضاع همینه...
..اون فقط بخاطر نیازش با اون پسر داره س..س میکنه..خودتون ک بهتر میدونین!
...
-:مرد اونو ب سمت حمام اتاقش برد..و جلوی آینه اومد..و روی صندلی نشست و با نیشخند ب پسر نگاه کرد..
پسر با خجالت فقط ب یه نقطه کور نگاه میکرد.. نمیتونست ب مرد برهنه ی جلوش نگاه کنه..
-:نمیخوای شروع کنی؟!..
:با صدای بلند ولی ب صورتش فقط نگاه میکرد و سعی داشت بدنش رو طور دید کامل مرد نزاره...:انتظار دای چه غلطی کنم روانی؟!
-:واسم بخورش!
:هاا؟!..
-:دوست داری جلوس آینه بفاکت بدم؟..علاقه داری؟..من همه طور پوزیشن رو میپسندم..اگه بخوام بگات بدم..سبک بی دی اس ام رو انتخاب میکنم..دوست داری گل رز من؟!
:زیر لب با خودش گفت..گل رز من؟؟!...براش ب طرز عجیییبی آشنا بود..اما اینو کی میگفت؟..کی این لقب رو بهش کی داده؟....اهم..خیلی خب..چه غلطی کنم؟..
-:با چشاش دیکش رو نشون داد...اوکیه؟!..
:ب سمتش اومد..اروم جلوش زانو زد..و دو تا زانو هاش رو روب سرامیک مشکی سرد گزاشت..
اصلا هیچ تجربه ای یا فرضیه ای از این رابطه نداشت..اصلا باید چکار میکرد؟...با اون چشای درشت مشکی با مظلومیت ب مرد زل زد:م..من نمیتونم!..
-:ولی من میتونم!...با دستای کشیده و رگایی برجسته روی پشت سرش موهاش رو کشید و دهنش رو ب سمت دیکش برد...
از لذت و گرمی دهن پسرش..سرشو ب عقب برد...
:عااااح فااک...با نیشخند بهش نگا کرد..
تند تر انجام بده!
:با شوک و ترس بهش زل زد..اصلا نمیفهمید داره چکار میکنه..فقط مجبور کاری ک میگه رو انجام بده..سریع تر دهنشو میکشید...اما خودش با راست کردنش شوک بیشتری بهش واردش د و با پوزخند صداداری ب کیم نگاه کرد..
-:هوم..فک نمیکردم با س..ک زدن راست کنی!..
...
به به..چقد با برکت..مونلایتاامروزخوبحمایتکنیدتاشب
بقیهشروبزارم..حیحیی🥹🎀✨️
کامنت:¹³
لایک:¹⁷
پارت¹⁷
صدای عربده و ناله های جونگکوک توی عمارت پخش میشد..بیشتر از هر کسی ک تو اون عمارت اومده بود..
?:ظاهرا آقای کیم خیلی داره محکم سخت پیش میره..صدای جیغ میاد دیگه!
اجوما:بیا بیخیال شیم چیز جدیدی ک نیس هر هفته اوضاع همینه...
..اون فقط بخاطر نیازش با اون پسر داره س..س میکنه..خودتون ک بهتر میدونین!
...
-:مرد اونو ب سمت حمام اتاقش برد..و جلوی آینه اومد..و روی صندلی نشست و با نیشخند ب پسر نگاه کرد..
پسر با خجالت فقط ب یه نقطه کور نگاه میکرد.. نمیتونست ب مرد برهنه ی جلوش نگاه کنه..
-:نمیخوای شروع کنی؟!..
:با صدای بلند ولی ب صورتش فقط نگاه میکرد و سعی داشت بدنش رو طور دید کامل مرد نزاره...:انتظار دای چه غلطی کنم روانی؟!
-:واسم بخورش!
:هاا؟!..
-:دوست داری جلوس آینه بفاکت بدم؟..علاقه داری؟..من همه طور پوزیشن رو میپسندم..اگه بخوام بگات بدم..سبک بی دی اس ام رو انتخاب میکنم..دوست داری گل رز من؟!
:زیر لب با خودش گفت..گل رز من؟؟!...براش ب طرز عجیییبی آشنا بود..اما اینو کی میگفت؟..کی این لقب رو بهش کی داده؟....اهم..خیلی خب..چه غلطی کنم؟..
-:با چشاش دیکش رو نشون داد...اوکیه؟!..
:ب سمتش اومد..اروم جلوش زانو زد..و دو تا زانو هاش رو روب سرامیک مشکی سرد گزاشت..
اصلا هیچ تجربه ای یا فرضیه ای از این رابطه نداشت..اصلا باید چکار میکرد؟...با اون چشای درشت مشکی با مظلومیت ب مرد زل زد:م..من نمیتونم!..
-:ولی من میتونم!...با دستای کشیده و رگایی برجسته روی پشت سرش موهاش رو کشید و دهنش رو ب سمت دیکش برد...
از لذت و گرمی دهن پسرش..سرشو ب عقب برد...
:عااااح فااک...با نیشخند بهش نگا کرد..
تند تر انجام بده!
:با شوک و ترس بهش زل زد..اصلا نمیفهمید داره چکار میکنه..فقط مجبور کاری ک میگه رو انجام بده..سریع تر دهنشو میکشید...اما خودش با راست کردنش شوک بیشتری بهش واردش د و با پوزخند صداداری ب کیم نگاه کرد..
-:هوم..فک نمیکردم با س..ک زدن راست کنی!..
...
به به..چقد با برکت..مونلایتاامروزخوبحمایتکنیدتاشب
بقیهشروبزارم..حیحیی🥹🎀✨️
کامنت:¹³
لایک:¹⁷
۸.۷k
۱۳ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.