پارت

#پارت_56



گازش که گرفتم صداش در اومد ...

انگار دیدنه شده باشه ، دستامو گرفتو سرشو. توی گودی گردنم بردو ، مَ.ک محکمی کرفت ، که قرمز شد ...


- عاحح

+ صدات ، لعنتی دیونم میکنه


دوباره کارشو تکرار کرد اما اینبار فشار دستشو بیشترو بیشتر کرد ‌..


زخم روی دستم بد جور درد میکرد و میسوخت ...



- بسته دستم ...


+ یا خدا خوبی ؟


- اره خوبم


دستم کلا خون بود .. چن قطره اییم روی بدن ارشام ریخته بود ..

سرمو نزدیک بردمو ، خونای روی بدنشو ل..ی..س زدم ...


بعد از روش کنار رفتم ،...



+ کجا ؟...


لباساش که کف اتاق زمین بودو دادم بهش و خودم از اتاق زدم بیرونم ...


+ کجاااا ایتک ؟؟...
دیدگاه ها (۶)

#پارت_57بدون اینکه جوابی بهس بدم از اتاق زدم بیرون.... حس بد...

بچه ها پارت_53 حذف شده بود توی ذخیره پیج گذاشتمش ... توی کال...

#پارت_55بچه ها اومدن برن بیرون ، یهو لیا سمتم رفت سمت میرو چ...

#پارت_54بعدم رفتم سمت لیا.... هلش دادمو صدامو بردم بالا ... ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط