ادامه پارت2) ویسگون نزاشت همشو بزارم کردمش دوتا بخش
ادامه پارت2) ویسگون نزاشت همشو بزارم کردمش دوتا بخش
با صدای معلم به خودم اومدم
معلم وارد کلاس شد و هنوز جین سوک و اکیپش نیومده بودن
معلم پوفی کشید و گفت :صبر میکنیم تا بیان
اکیپ جین سوک :
آره این طوری به اون دختره ی لوس میفهمونیم که نباید حرف منو زمین مینداخت « توی کف بمونید 😂»
یکی از اعضای اکیپ: بچه ها معلم رفت سر کلاس بیاین بریم
یکم که گذشت همه ی بچه ها اومدن و معلم کلاس رو شروع کرد
۲ساعت بعد :
زنگ خورد ده دقیقه وقت استراحت داشتیم و بعد نوبت ارائه بود که امروز هم فقط نوبت من بود و کسی دیگه ایی پروژه نداشت . این استرس منو بیشتر میکرد
اکیپ جین سوک از کنارم رد شدن و جین سوک خیلی بد و عجیب نگام میکرد
انقدر ذهنم در گیر بود که بی خیال اون شدم و رفتم پی کارم
وارد اتاق کنفرانس که شدم دیدم اکیپ جین سوک اون جا نشستن که این خیلی عجیب بود که اون ها زنگ تفریحشون رو بزارن که زود تر بیان سر کلاس ؟؟؟؟ یکم که گذشت جین سوک از سمت استیج اومد پیششون و نشست
تصمیم گرفتم محلی ندم و برم کار هامو درست کنم
زنگ خورد و همه اومدن اتاق کنفرانس دستام داشت میلرزید و استرسم هر ثانیه بیشتر میشد
بلاخره استاد هم اومد و گفت که : شروع کنم
شروع کردم
(۱۰ دقیقه بعد)
همه چیز داشت خوب پیش میفرست داشتم درست توضیح میدادم و از قیافه ی استاد فهمیدم که راضیه
استرسم کم شده بود و رفته بودم توی فاز داشتم توضیح میدادم
که یکهو..............
«در کنجکاوی بمونید 😂👋🏻👋🏻»
#چندپارتی
پارت هارو شب ها میزارم
با صدای معلم به خودم اومدم
معلم وارد کلاس شد و هنوز جین سوک و اکیپش نیومده بودن
معلم پوفی کشید و گفت :صبر میکنیم تا بیان
اکیپ جین سوک :
آره این طوری به اون دختره ی لوس میفهمونیم که نباید حرف منو زمین مینداخت « توی کف بمونید 😂»
یکی از اعضای اکیپ: بچه ها معلم رفت سر کلاس بیاین بریم
یکم که گذشت همه ی بچه ها اومدن و معلم کلاس رو شروع کرد
۲ساعت بعد :
زنگ خورد ده دقیقه وقت استراحت داشتیم و بعد نوبت ارائه بود که امروز هم فقط نوبت من بود و کسی دیگه ایی پروژه نداشت . این استرس منو بیشتر میکرد
اکیپ جین سوک از کنارم رد شدن و جین سوک خیلی بد و عجیب نگام میکرد
انقدر ذهنم در گیر بود که بی خیال اون شدم و رفتم پی کارم
وارد اتاق کنفرانس که شدم دیدم اکیپ جین سوک اون جا نشستن که این خیلی عجیب بود که اون ها زنگ تفریحشون رو بزارن که زود تر بیان سر کلاس ؟؟؟؟ یکم که گذشت جین سوک از سمت استیج اومد پیششون و نشست
تصمیم گرفتم محلی ندم و برم کار هامو درست کنم
زنگ خورد و همه اومدن اتاق کنفرانس دستام داشت میلرزید و استرسم هر ثانیه بیشتر میشد
بلاخره استاد هم اومد و گفت که : شروع کنم
شروع کردم
(۱۰ دقیقه بعد)
همه چیز داشت خوب پیش میفرست داشتم درست توضیح میدادم و از قیافه ی استاد فهمیدم که راضیه
استرسم کم شده بود و رفته بودم توی فاز داشتم توضیح میدادم
که یکهو..............
«در کنجکاوی بمونید 😂👋🏻👋🏻»
#چندپارتی
پارت هارو شب ها میزارم
۷.۹k
۱۹ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.