ادامه
ادامه
اون مرتیکه هم صبح پیشم نبود بگه خوبی زنده ای ایششش همین طور تو فکر بودم که دیدم مامانم اومده خونه
ا.ت:کجا بودی؟
م.ت:به تو هیچ ربطی نداره
ا.ت:رفت تو اتاقو بعد از چند دقیقه اومد بیرون تا اون اومد بیرون هیونجینم آومد خونه تا اومد به من نگاه کرد
م.ت:ا.ت راستی از فیلیکس خبری نیست؟؟
هیونجین:فیلیکس کیه؟؟(یکم عصبی)
م.ت:دوست پسره ا.ت
هیونجین:ا.ت مگه دوست پسر داره (باعصبانیت فراوان)
م.ت:ارع من میرم تو اتاقم
هیونجین:بعد از اینکه رفت سریع رفتم سمت ا.ت
مامانت راست میگفت دوست پسر داری
ا.ت:آره
هیونجین:این مرتیکه کیههه باید باهاش بهم بزنی سریع(عصبی)
ا.ت:.....
اون مرتیکه هم صبح پیشم نبود بگه خوبی زنده ای ایششش همین طور تو فکر بودم که دیدم مامانم اومده خونه
ا.ت:کجا بودی؟
م.ت:به تو هیچ ربطی نداره
ا.ت:رفت تو اتاقو بعد از چند دقیقه اومد بیرون تا اون اومد بیرون هیونجینم آومد خونه تا اومد به من نگاه کرد
م.ت:ا.ت راستی از فیلیکس خبری نیست؟؟
هیونجین:فیلیکس کیه؟؟(یکم عصبی)
م.ت:دوست پسره ا.ت
هیونجین:ا.ت مگه دوست پسر داره (باعصبانیت فراوان)
م.ت:ارع من میرم تو اتاقم
هیونجین:بعد از اینکه رفت سریع رفتم سمت ا.ت
مامانت راست میگفت دوست پسر داری
ا.ت:آره
هیونجین:این مرتیکه کیههه باید باهاش بهم بزنی سریع(عصبی)
ا.ت:.....
۷.۴k
۲۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.