black flower(p,138)

black flower(p,138)


فقط کافی بود تا رمز در رو زد و خیلی راحت وارد خونه شد...

جونگگوگ: خودت پیداشون کن کیم.... زود باش‌

تهیونگ کاری که آلفا گفته بود رو انجام داد.

فلش گوشیش رو روشن کرد و خم شد تا از زیر صندلی کلید های خونش رو پیدا کنه.

چشم های جونگ کوک ناخوداگاه به باسن خوش فرم تهیونگ قفل شد مثل یه هلوی آبدار تازه و رسیده به نظر می رسید.

لعنت بهش میوه ی مورد علاقش هم هلو بود.

فاک!

تهیونگ با اخمی که بین ابروهاش نشسته بود نگاهش کرد و آب دهن جونگکوک تو گلوش پرید.

نکنه کیم متوجه شده باشه که داشت باسن خوشگلش رو دید می زد؟

نه ممکن نبود اگه کیم میفهمید تا الان بهش حمله کرده بود و چشماش رو از کاسه در می آورد.


تهیونگ بر خلاف طبیعت آروم امگاها وحشی بود....

یعنی تو تخت خوابم می تونست وحشی.....

به خودش نهیب زد.

بهش فکر نکن جونگ کوک...

حداقل تو این موقعیت بهش فکر نکن...

می تونی وقتی که تنها بودی بهش فکر کنی...

جونگکوک: پیداش کردی؟

با صدای دو رگه ای گفت و تهیونگ سرش رو به چپ و راست تکون داد.

تهیونگ: نه.... اینجا نیست....

تهیونگ با ناراحتی گفت.

احتمالا کلید ها از کیفش تو خونه ی آقای هان افتاده باشه ....تهیونگ نمی دونست تو این هوا شب رو باید کجا بخوابه.