black flower(p,137)

black flower(p,137)

تهیونگ: جئون جونگ کوک چه مرگش بود؟
چرا اینقدر عجیب رفتار می کرد؟🧠

تهیونگ در ماشین رو تا نیمه باز کرد.

تهیونگ: جئون... ممنون که رسوندیم.

با صدای ضعیفی به جونگ کوک که با چشمای گرد بهش خیره مونده بود گفت و با سرعت از ماشین آلفا پیاده شد.

جونگ کوک هنوز نمیتونست چیزی رو که شنیده رو باور کنه.

خواب نمی دید؟
کیم تهیونگ ازش تشکر کرده بود؟
چه عجیب...

این کارا به اون کیم مغرور نمی اومد....


جونگ کوک ماشینش رو روشن کرد اما قبل از اینکه راه بیفته چشمش به تهیونگی که با صورت در هم و شونه های افتاده از ساختمون اجری بیرون اومده بود افتاد.

تهیونگ سرش رو بالا گرفت و با جونگ کوک چشم تو چشم شد.

شاید کلید هاش از کیفش تو ماشین جئون افتاده باشه.

انگشتش رو چند بار به شیشه ی مشکی ماشین کوبید و جونگ کوک با گیجی شیشه رو پایین داد.

جونگکوک: چیشده کیم چی می خوای؟

تهیونگ: فکر کنم کیلد های خونم اینجا افتاده باشه.... پیداشون کن.

تهیونگ با پرویی گفت و جونگ کوک چشماش رو چرخوند.

کیم هنوز به همون اندازه پررو و روی مخ بود. احتمالا اون تشکرم اشتباهی از دهنش بیرون پریده بود.
و جدا از اون واقعا کلید داشت؟

اکثر مردم دیگه از قفل های الکترونیکی استفاده می کردند....
دیدگاه ها (۳)

black flower(p,138)

black flower(p,139)

black flower(p,136)

black flower(p,135)

black flower(p,317)

black flower(p,238)

black flower(p,308)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط