چند پارتی هری پارتر
چند پارتی عشق در هاگوارتز
Part 12
دراکو:تو هم به بقیه بچه ها خبر بده خودشون رو زود برسونن.....من ات رو میبرم پیش خانوم پامفری
هری:مواظبشی دیگه درسته؟
دراکو:انقدر سوال نپرس...برو ممکنه ات بیشتر از این تو خطر بیوفته
هری:باشه
هری ویو:چوبدستیم رو در آوردم و وردی رو خوندم و رو به آسمون بردم...بعد از چند ثانیه نوری ازش خارج شد و علامت کمک رو روی آسمون نوشت.....منتظر بچه ها بودم که زودتر بیان که خودمون رو به ات و دراکو برسونیم....بعد از چند دقیقه همشون رسیده بودن
آلیس:چی شده هری؟چرا یهویی پیام دادی؟وایستا ات و دراکو کجان؟
هری:مار ات رونیس زد و دراکو داره میبرتش پیش خانوم پامفری خواستم به شما هم بگم که سریع تر بریم داخل مدرسه و به ات و دراکو برسیم
آلیس:باشه پس عجله کنید
هری:باشه شما برید من یه کاری دارم بعدش میام
بچه ها:باشه
هری ویو:رفتم سمت همون جایی که ات افتاده بود...اول نگاهی به گل ها کردم و یه شاخه از اون ها رو برا ات چیدم حتما بعد از اینکه به هوش بیاد خیلی خوشحال بشه.....بعدش رفتم سمت گودال ببینم چوبدستی ات رو پیدا میکنم یا نه....قطعا خوشحال میشه....چرا دراکو فقط باید ات رو خوشحال کنه...آها....اینم از چوب دستی ات...وقتی گرفتمش با سرعت از جنگل خارج شدم و رفتم داخل مدرسه که دیدم بقیه ی بچه ها هم اونجا ایستادن و پروفسور مکگوناگال با پروفسور اسنیپ همراه با هگرید اونجا بودن....معلوم نیست که چه اتفاقی قراره بیوفته
پروفسور اسنیپ:فکر نکنم کسی به شما اجازه داده باشه که تا این وقت شب اینجا باشین....چرا تو جنگل ممنوعه بودین؟
همه ی بچه ها سرشون پایین بود
پروفسور مکگوناگال:از هر کدومتون ۵۰ نمره کم میشه...حالا هم سریع برگردین به خوابگاهاتون
هری:ات چی میشه؟
پروفسور مکگوناگال:اون پیش خانوم پامفری هست تا مداوا بشه...
ادامه دارد......
Part 12
دراکو:تو هم به بقیه بچه ها خبر بده خودشون رو زود برسونن.....من ات رو میبرم پیش خانوم پامفری
هری:مواظبشی دیگه درسته؟
دراکو:انقدر سوال نپرس...برو ممکنه ات بیشتر از این تو خطر بیوفته
هری:باشه
هری ویو:چوبدستیم رو در آوردم و وردی رو خوندم و رو به آسمون بردم...بعد از چند ثانیه نوری ازش خارج شد و علامت کمک رو روی آسمون نوشت.....منتظر بچه ها بودم که زودتر بیان که خودمون رو به ات و دراکو برسونیم....بعد از چند دقیقه همشون رسیده بودن
آلیس:چی شده هری؟چرا یهویی پیام دادی؟وایستا ات و دراکو کجان؟
هری:مار ات رونیس زد و دراکو داره میبرتش پیش خانوم پامفری خواستم به شما هم بگم که سریع تر بریم داخل مدرسه و به ات و دراکو برسیم
آلیس:باشه پس عجله کنید
هری:باشه شما برید من یه کاری دارم بعدش میام
بچه ها:باشه
هری ویو:رفتم سمت همون جایی که ات افتاده بود...اول نگاهی به گل ها کردم و یه شاخه از اون ها رو برا ات چیدم حتما بعد از اینکه به هوش بیاد خیلی خوشحال بشه.....بعدش رفتم سمت گودال ببینم چوبدستی ات رو پیدا میکنم یا نه....قطعا خوشحال میشه....چرا دراکو فقط باید ات رو خوشحال کنه...آها....اینم از چوب دستی ات...وقتی گرفتمش با سرعت از جنگل خارج شدم و رفتم داخل مدرسه که دیدم بقیه ی بچه ها هم اونجا ایستادن و پروفسور مکگوناگال با پروفسور اسنیپ همراه با هگرید اونجا بودن....معلوم نیست که چه اتفاقی قراره بیوفته
پروفسور اسنیپ:فکر نکنم کسی به شما اجازه داده باشه که تا این وقت شب اینجا باشین....چرا تو جنگل ممنوعه بودین؟
همه ی بچه ها سرشون پایین بود
پروفسور مکگوناگال:از هر کدومتون ۵۰ نمره کم میشه...حالا هم سریع برگردین به خوابگاهاتون
هری:ات چی میشه؟
پروفسور مکگوناگال:اون پیش خانوم پامفری هست تا مداوا بشه...
ادامه دارد......
۱۶.۷k
۲۲ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.