چند پارتی ( درخواستی ) ادامه :
تا اینکه مردی بلند قد با شلوار مشکی و تیشرت آبی آسمونی تنش به کلاس وارد شد ات از شدت تلخی عطرش میتونست تشخیص بده که کیه وارد کلاس شد ارع آره اون کابوس همه شباش بود کسی که از جون و دل دوسش داشت ولی برعکس اون پسرک اونو نادیده میگرفت و حتی بهش خیانت میکرد شاید به خاطر تفاهم سنی بود یا جور نیومدن عقاید و رفتارشون
( فلش بک)
+ هی چاگی کجا میری
_ به تو مربوط نیست کجا میرم وکیلم نیستی که
+ ( بغض و غم )
( راستی ات و فلکس ۴ سال فاصله سنی دارن)
ویو ات
بغض داشت خفم میکرد منو و فلیکس توی کافی شاپ اشنا شدیم اون اوایل که خواهرم پیشم بود باهم تو کافی شاپ کار میکردیم اون استاد دانشگاه بود همیشه سعی میکردم تو درسام بهترین باشم تا برم دانشگاهی که اون توش درس میده و بله دارم موفق میشم اون همیشه دل منو میشکنه مشخصه که دوسم نداره ولی من امید دارم که روزی دل سنگش به رحم بیاد و عاشقم بشه
ساعت از ۲ شب گذشته بود هنوز نیومده بود مطمئن بودم که داره خوش میگذره بهش غذا رو گاز بود و آروم داشت قل قل میکرد یه پتوی نازک انداختم روم و نشستم رو کاناپه تا یه کتاب بخونم یهو نفهمیدم که کی خوابم برد
( پرش به ساعت ۳ )
در یهو باز شد از شدت زیاد صداش از خواب پریدم باورم نمیشه اون داشت با دختری بزرگ تر از من که بنظر میومد ک..یس میرف تازه دو هزاریم افتاد که منظورش اینه منو نمیخواد و داره هروز بهم خیانت میکنه دلم برا خودم سوخت که هر شب موقع خواب موهاشو ناز میکردم یواشکی تا نفهمه یواشکی لباساشو بو میکردم ولی دیگه اون حس رو ندارم
_ ببین هرزه دیگه نمیخوامت یعنی از اول نمیخواستمت من عاشق این دخترم زودتر گمشو برو بیرون و تا ابد گمو گور شو وگرنه خودت میدونی که میکشمت
+ باش میرم ولی اینو بدون من برا عشقی که طباه بود مردم تو نابودم کردی فلیکسسس ( گریه و داد)
_ فقط برو بزار به کارم برسم
ویو ات
رفتم وسایلم رو برداشتم و رفتم از خونه بیرون داشت برف میومد اشکام از شدت سردی یخ میزدن روی گونه هام داشتم شکسته میشدم عین یخ های روی زمین دیگه فراموشش میکنم دیگه نمیخوامش دیگه ازش متنفرم باورم نمیشه کل این مدت عاشق همچین بی احساس و هیولایی بودم
( فلش بک)
+ هی چاگی کجا میری
_ به تو مربوط نیست کجا میرم وکیلم نیستی که
+ ( بغض و غم )
( راستی ات و فلکس ۴ سال فاصله سنی دارن)
ویو ات
بغض داشت خفم میکرد منو و فلیکس توی کافی شاپ اشنا شدیم اون اوایل که خواهرم پیشم بود باهم تو کافی شاپ کار میکردیم اون استاد دانشگاه بود همیشه سعی میکردم تو درسام بهترین باشم تا برم دانشگاهی که اون توش درس میده و بله دارم موفق میشم اون همیشه دل منو میشکنه مشخصه که دوسم نداره ولی من امید دارم که روزی دل سنگش به رحم بیاد و عاشقم بشه
ساعت از ۲ شب گذشته بود هنوز نیومده بود مطمئن بودم که داره خوش میگذره بهش غذا رو گاز بود و آروم داشت قل قل میکرد یه پتوی نازک انداختم روم و نشستم رو کاناپه تا یه کتاب بخونم یهو نفهمیدم که کی خوابم برد
( پرش به ساعت ۳ )
در یهو باز شد از شدت زیاد صداش از خواب پریدم باورم نمیشه اون داشت با دختری بزرگ تر از من که بنظر میومد ک..یس میرف تازه دو هزاریم افتاد که منظورش اینه منو نمیخواد و داره هروز بهم خیانت میکنه دلم برا خودم سوخت که هر شب موقع خواب موهاشو ناز میکردم یواشکی تا نفهمه یواشکی لباساشو بو میکردم ولی دیگه اون حس رو ندارم
_ ببین هرزه دیگه نمیخوامت یعنی از اول نمیخواستمت من عاشق این دخترم زودتر گمشو برو بیرون و تا ابد گمو گور شو وگرنه خودت میدونی که میکشمت
+ باش میرم ولی اینو بدون من برا عشقی که طباه بود مردم تو نابودم کردی فلیکسسس ( گریه و داد)
_ فقط برو بزار به کارم برسم
ویو ات
رفتم وسایلم رو برداشتم و رفتم از خونه بیرون داشت برف میومد اشکام از شدت سردی یخ میزدن روی گونه هام داشتم شکسته میشدم عین یخ های روی زمین دیگه فراموشش میکنم دیگه نمیخوامش دیگه ازش متنفرم باورم نمیشه کل این مدت عاشق همچین بی احساس و هیولایی بودم
- ۱.۵k
- ۰۹ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط