رمـــان عطر عاشقی پارت ۴
رمـــان عطر عاشقی پارت ۴
از سر و صدای زهرا بیدار شدم بالا سرم عینهو جن وایساده
زهرا فقط یه دونه داداش داشت و خواهر نداره منم که تک فرزندم ؛مثل دوتا خواهر برا همدیگه هستیم ؛از دوران راهنمایی ا همین الان که 20سالمونه و دانشجوی سال اول پزشکی هستیم ؛پزشکی زنان میخونیم ؛ من اول به این رشته علاقه نداشتم ولی زهرا خوب تونست قانعم کنه *_* و دوتامون بریم یه رشته
_هان کی مرده ؟؟؟؟
_واع کسی نمرده!!!!
_پ چی میخوای بیدارم کردی ؟؟؟؟
_حوصلم سررفته بریم بیرون دور دور
_جاااااااان !!!بیکاری ؛من عمرا بتونم از تخت نازنینم دل بکنم
_دلیییییی تو رو خدا پاشو دیگه
_خب کجا بریم ؟؟؟
_د حالا تو پاشو ؛نمیدونم بریم دور دور
_باشه برو اماده شو تا منم حاظر شم
_من اماده ام
_باشه پس بصبر تا من هم تماده بشم
اول رفتم دستشویی و یه ابی به صورتم زدم و برگشتم سمت کمد لباسام
یه مانتوی شکلاتی کوتاه با یه شلوار جین ابی و شال شکلاتی و کفش ابی اسپورت ؛هیچ وقت عادت نداشتم واسه بیرون رفتن کفش پاشنه بپوشم ؛
پیش به سوی ارایش ؛یعنی من تا ارایش نکنم یه قدم حرکت نمیکنم ؛پوستم روشن و سفید بود به خاطر همین هیچ وقت از سفید کننده استفاده نمی کنم ،فقط یه رژ لب صورتی و رژ گونه و ریمل و فر مژه و کارم تکمیل شد ...
همیشه ارایشم با همینا ختم میشد
_بریم خر
_خودتی
_نشنیدم
_همون بهتر
_شنیدم
_خخخخخخخ دیوونه ای بریم
"به مانانم خبر دادم و پیش به سوی ماشین نانازم ؛وقتی که تو کنکور رشته ی پزشکی قبول شدم بابام این ماشین رو برام خرید ،ماشینم یه 206 البالویی بود ؛عاشق ماشینم بودم
خب سوار ماشین شدیم و ظبط رو روشن کردم ولی صداش خیلی کم بود تا از خیابون نگذریم صداشو بلند نمیکنم
البته زهرا از صدای بلند بدش میومد به خاطر همین مجبور بودم صداشو زیاد بلند نکنم
از سر و صدای زهرا بیدار شدم بالا سرم عینهو جن وایساده
زهرا فقط یه دونه داداش داشت و خواهر نداره منم که تک فرزندم ؛مثل دوتا خواهر برا همدیگه هستیم ؛از دوران راهنمایی ا همین الان که 20سالمونه و دانشجوی سال اول پزشکی هستیم ؛پزشکی زنان میخونیم ؛ من اول به این رشته علاقه نداشتم ولی زهرا خوب تونست قانعم کنه *_* و دوتامون بریم یه رشته
_هان کی مرده ؟؟؟؟
_واع کسی نمرده!!!!
_پ چی میخوای بیدارم کردی ؟؟؟؟
_حوصلم سررفته بریم بیرون دور دور
_جاااااااان !!!بیکاری ؛من عمرا بتونم از تخت نازنینم دل بکنم
_دلیییییی تو رو خدا پاشو دیگه
_خب کجا بریم ؟؟؟
_د حالا تو پاشو ؛نمیدونم بریم دور دور
_باشه برو اماده شو تا منم حاظر شم
_من اماده ام
_باشه پس بصبر تا من هم تماده بشم
اول رفتم دستشویی و یه ابی به صورتم زدم و برگشتم سمت کمد لباسام
یه مانتوی شکلاتی کوتاه با یه شلوار جین ابی و شال شکلاتی و کفش ابی اسپورت ؛هیچ وقت عادت نداشتم واسه بیرون رفتن کفش پاشنه بپوشم ؛
پیش به سوی ارایش ؛یعنی من تا ارایش نکنم یه قدم حرکت نمیکنم ؛پوستم روشن و سفید بود به خاطر همین هیچ وقت از سفید کننده استفاده نمی کنم ،فقط یه رژ لب صورتی و رژ گونه و ریمل و فر مژه و کارم تکمیل شد ...
همیشه ارایشم با همینا ختم میشد
_بریم خر
_خودتی
_نشنیدم
_همون بهتر
_شنیدم
_خخخخخخخ دیوونه ای بریم
"به مانانم خبر دادم و پیش به سوی ماشین نانازم ؛وقتی که تو کنکور رشته ی پزشکی قبول شدم بابام این ماشین رو برام خرید ،ماشینم یه 206 البالویی بود ؛عاشق ماشینم بودم
خب سوار ماشین شدیم و ظبط رو روشن کردم ولی صداش خیلی کم بود تا از خیابون نگذریم صداشو بلند نمیکنم
البته زهرا از صدای بلند بدش میومد به خاطر همین مجبور بودم صداشو زیاد بلند نکنم
۳.۳k
۲۲ بهمن ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.