ماهتیره

ماه_تیره🌑
Part: 42
#...جونگکوک...

با چشمای گرد شده بهم نگاه میکرد
منتظر بود یه چیزی بگم

+بیا این پتوت
صورتشو درهم کشید پتو رو مهکم قاپید و به سمت کاناپه رفت

چشه؟ چقدر عجیب غریبه این
کاناپه رو باحرص درست کرد و خوابید

قشنگ معلوم بود از یه چیزی خوشش نیومده

ب من چه میخواد بیاد میخواد نیاد
متاسفانه اومده خونه یه بزرگترین مافیا نیومده اردو

با حرص داد زد
_دوباره بم دست نزنی بیاریم رو تخت که اگه دوباره تکرار بشه با دمپایی....

یه بچه منو تهدید میکنه؟
+با دمپایی چی؟ ادامه بده خانم کوچولو

تا گفتم ساکت شد و چیزی نگفت به خواست رو کاناپه جابه جا بشه که مهکم افتاد

نمی دونستم بخندم یا گریه کنم
کم کم فهمیدم عصبانی شده خنده هام تبدیل شد به یه سرفه


منو یاد اون مامان هرz///ش می انداخت
هرکاری میکردم نمی تونستم اینطوری صداش نکنم.....


༺༈༺༼༻༻★☆٭★☆٭★☆٭★☆٭★☆٭٭★༺༈ད༻
دیدگاه ها (۰)

ماه_تیره🌑Part: 43#میونگدلم نمی خواست منو توی این حال ببینهسر...

ملودی_تلخ🍷Part: 33خودشو تا حد مرگ زده بودیم تعجب میکردم که ج...

ماه_تیره🌑Part: 41عقب کشید چم شده بود؟ چرا اینطوری شده بودم؟ ...

ماه_تیره🌑Part: 40کوتاه بالا پایین شدم+ نکنبی توجه ب حرفم لیو...

این ادیت جدیدمه ولی هنوز کاملش نکردم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط