رمان یک خاطره پارت ۳۹: شدو سونیکو کتک میزنه😂
🖤♥🖤♥🖤♥🖤♥
#یک_خاطره [🖤♥]
#پارت_³⁹ [🖤♥]
«سونیک💙⚡»
شدو- عجب پرویی هستیا! تو دستاتو کنترل کن تا یکی نزدمت!
لپ هام سرخ شد داد زدم: شدو خفه شو!
یهو با پاش پشتمو زد.
- بی شعور چرا میزنی؟؟؟
شدو- حقته!
«سیلور🤍🌪»
سونیک- شدو خفه شو!
یهو شدو پاشو بلند کرد و محکم پشت سونیک رو زد.
سونیک- بیشعور چرا میزنی؟؟؟
شدو- حقته!
ناکلز که چشماشو ریز کرده بود دعواشونو نگاه میکرد.
شدو انقدر سونیک رو زد که سونیک جیغ بنفش کشید.
شدو سر جاش خشک شد بعد یه نگاهی به ناکلز و من انداخت موهای هممون سیخ شد و شدو دوباره سونیکو زد.
سونیک دوباره جیغ زد: عههههه یکی بیاد کمکم کنههههه!
انقدر بلند داد زد که امی بدو بدو اومد توی اتاق.
سونیک و شدو رو در حال دعوا دید. یهو جیغ زد.
وای چقدرم گدش خراش....
همه گوشاشونو گرفتن چمد ثانیه بعد روژ امی رو از پشت سر هل داد که جیغ وحشتناک امی تموم شد.
سونیک- عههههه منو نجات بدیددد شدو داره منو میکشهههه.
♥🖤♥🖤♥🖤♥🖤♥
#یک_خاطره [🖤♥]
#پارت_³⁹ [🖤♥]
«سونیک💙⚡»
شدو- عجب پرویی هستیا! تو دستاتو کنترل کن تا یکی نزدمت!
لپ هام سرخ شد داد زدم: شدو خفه شو!
یهو با پاش پشتمو زد.
- بی شعور چرا میزنی؟؟؟
شدو- حقته!
«سیلور🤍🌪»
سونیک- شدو خفه شو!
یهو شدو پاشو بلند کرد و محکم پشت سونیک رو زد.
سونیک- بیشعور چرا میزنی؟؟؟
شدو- حقته!
ناکلز که چشماشو ریز کرده بود دعواشونو نگاه میکرد.
شدو انقدر سونیک رو زد که سونیک جیغ بنفش کشید.
شدو سر جاش خشک شد بعد یه نگاهی به ناکلز و من انداخت موهای هممون سیخ شد و شدو دوباره سونیکو زد.
سونیک دوباره جیغ زد: عههههه یکی بیاد کمکم کنههههه!
انقدر بلند داد زد که امی بدو بدو اومد توی اتاق.
سونیک و شدو رو در حال دعوا دید. یهو جیغ زد.
وای چقدرم گدش خراش....
همه گوشاشونو گرفتن چمد ثانیه بعد روژ امی رو از پشت سر هل داد که جیغ وحشتناک امی تموم شد.
سونیک- عههههه منو نجات بدیددد شدو داره منو میکشهههه.
♥🖤♥🖤♥🖤♥🖤♥
۴.۸k
۱۴ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.