part : 5
ویو لینا
فرشته ی مرگ داشت همینجوری باهام حرف می زد که ...
جی هوپ : ولش کن ... فرشته ی مرگ
شوگا : آه .... ای جن مزاحم ... می شه تو کارام دخالت نکنی ؟
جی هوپ : نه ... تو داری یه دختر زنده رو اذیت می کنی
شوگا : به توچه ؟
جی هوپ : که به منچه ها ؟
شوگا : آره
لینا : عه ... جفتتون ساکت شید (عربده)
فرشته ی مرگ و جن ساکت شدند
لینا : آقا ... اصلاً درسته ... من یه روح گمشده .... ولی من اسم دارم ... و من الان زنده و سرحالم .... فکر نگی کنید
برای این حرفا بزرگ شدید ؟
برای این بحسا ؟
جی هوپ : چه جرعتی
شوگا : آرع .... الان با ما بودی ؟
لینا : آره ... با شماها بودم ...
ولی .. من الان هیچ جایی رو ندارم که برم .... و باید فکر کنم ببینم ... کجا می تونم برم .....
وقتی اینو گفتم آقا جنه برگشت گفت ...
بیا پایین
پایین تر
پپپاااااااییییننننن تتتترررررر
~ خماری ~
و بله اینگونه بود که هیکسی تو اتوبوس هم فیک می نویسد 🗿🚍
فرشته ی مرگ داشت همینجوری باهام حرف می زد که ...
جی هوپ : ولش کن ... فرشته ی مرگ
شوگا : آه .... ای جن مزاحم ... می شه تو کارام دخالت نکنی ؟
جی هوپ : نه ... تو داری یه دختر زنده رو اذیت می کنی
شوگا : به توچه ؟
جی هوپ : که به منچه ها ؟
شوگا : آره
لینا : عه ... جفتتون ساکت شید (عربده)
فرشته ی مرگ و جن ساکت شدند
لینا : آقا ... اصلاً درسته ... من یه روح گمشده .... ولی من اسم دارم ... و من الان زنده و سرحالم .... فکر نگی کنید
برای این حرفا بزرگ شدید ؟
برای این بحسا ؟
جی هوپ : چه جرعتی
شوگا : آرع .... الان با ما بودی ؟
لینا : آره ... با شماها بودم ...
ولی .. من الان هیچ جایی رو ندارم که برم .... و باید فکر کنم ببینم ... کجا می تونم برم .....
وقتی اینو گفتم آقا جنه برگشت گفت ...
بیا پایین
پایین تر
پپپاااااااییییننننن تتتترررررر
~ خماری ~
و بله اینگونه بود که هیکسی تو اتوبوس هم فیک می نویسد 🗿🚍
- ۷.۱k
- ۲۴ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط