ɴᴀɢʜᴀsʜ ʀᴏᴢ ʜᴀʏᴇ sᴏᴏʀᴀᴛʏ ⁵
دهنم و باز کردم و خواستم چیزی بگم که زیزیگولو گفت :
زیزیگولو : وایسا بوشوگ اول من حرف میزنم ، اسمت چیه ؟؟
با اخم های درهم رفته و لحن تندم گفتم :
ا/ت : ا/ت ، مین ا/ت !
یوری : دروغ میگه اسمش زوروعه .
با آرنج به پهلوی یوری زدم که خفه خون گرفت .
ا/ت : اسم خودت چیه زیزیگولو ؟؟
زیزیگولو که بهش برخورده بود گفت :
زیزیگولو : جئون جانگکوک !
تهیونگ گفت :
تهیونگ : گو میخوره بابا این اسم خودشو نمیدونه ، به دل نگیر یه تختش کمه ، اسم واقعیش آبسردکنه . آبسردکن .
یهویی دهنش بسته شد و یه نمه میشه گفت پرت شد رو به جلو . جانگکوک آروم بهش گفت :
کوک : دهنتو ببند تا ندوختمش تهیونگ به خدا زندت نمیذارم .
ا/ت : ( با شیطنت ) جربان اسمت چیه ؟!
کوک : مهم نیست بیخیالش .
تهیونگ : از مهمترین چیزایی که میدونم این رتبه ی اولو داره کوک تعریف کن .
کوک : میخوام صد سال سیاه تعریف نکنم .
ا/ت : به درک تعریف نکن گفتی من خیلی لنگ تو ام .
تهیونگ هم دهنشو بست و نشست .
یوری : یکم از خودتون بگید . من فقط یکم از این پاندای کونگفو کار میدونم . اما اونم نه کامل .
تهیونگ سریع شروع به وراجی کرد :
تهیونگ : خب اسممو که میدونی ...
زیر لب گفتم : شاهزاعن .. اره میدونیم .
تهیونگ : اممم .. درستش شازدس . این مهم نیست . ۲۶ سالمه . دانشجوی گرافیک و نقاشی هستم و خببببب .. آها .. قدم ۱۸۷ ـه و وزنم هم ۶۵ ـه .. کد کلی نیازه ؟؟
ا/ت : آماری که دادی از اطلاعات شناسنامت هم بیشتره بابا لنگ دراز راضی به زحمت نیستیم .
لبخند دندون نمایی زد و چیزی نگفت .
جانگکوک با بی حوصلگی گفت :
کوک : ۲۴ سالمه و ۱۸۹ قدمه ، ۶۳ کیلو وزن ، دانشجوی رشته ی گرافیک و نقاشی . سوالی هست ؟؟ حالا نوبت شماست .
یوری : خوبه ، اسمم که پارک یوریه .
ا/ت : گراز ...
یوری : خفه . ۲۲ سالمه و دانشجوی روانشناسی هستم . قدم ۱۷۰ . وزنم ۶۰ .
ا/ت : اسمم که مین ا/ت هست ، سنم ۲۲ ، قدم ۱۷۳ ، وزنم ۵۸ و ... همین دیگه .
زیزیگولو : وایسا بوشوگ اول من حرف میزنم ، اسمت چیه ؟؟
با اخم های درهم رفته و لحن تندم گفتم :
ا/ت : ا/ت ، مین ا/ت !
یوری : دروغ میگه اسمش زوروعه .
با آرنج به پهلوی یوری زدم که خفه خون گرفت .
ا/ت : اسم خودت چیه زیزیگولو ؟؟
زیزیگولو که بهش برخورده بود گفت :
زیزیگولو : جئون جانگکوک !
تهیونگ گفت :
تهیونگ : گو میخوره بابا این اسم خودشو نمیدونه ، به دل نگیر یه تختش کمه ، اسم واقعیش آبسردکنه . آبسردکن .
یهویی دهنش بسته شد و یه نمه میشه گفت پرت شد رو به جلو . جانگکوک آروم بهش گفت :
کوک : دهنتو ببند تا ندوختمش تهیونگ به خدا زندت نمیذارم .
ا/ت : ( با شیطنت ) جربان اسمت چیه ؟!
کوک : مهم نیست بیخیالش .
تهیونگ : از مهمترین چیزایی که میدونم این رتبه ی اولو داره کوک تعریف کن .
کوک : میخوام صد سال سیاه تعریف نکنم .
ا/ت : به درک تعریف نکن گفتی من خیلی لنگ تو ام .
تهیونگ هم دهنشو بست و نشست .
یوری : یکم از خودتون بگید . من فقط یکم از این پاندای کونگفو کار میدونم . اما اونم نه کامل .
تهیونگ سریع شروع به وراجی کرد :
تهیونگ : خب اسممو که میدونی ...
زیر لب گفتم : شاهزاعن .. اره میدونیم .
تهیونگ : اممم .. درستش شازدس . این مهم نیست . ۲۶ سالمه . دانشجوی گرافیک و نقاشی هستم و خببببب .. آها .. قدم ۱۸۷ ـه و وزنم هم ۶۵ ـه .. کد کلی نیازه ؟؟
ا/ت : آماری که دادی از اطلاعات شناسنامت هم بیشتره بابا لنگ دراز راضی به زحمت نیستیم .
لبخند دندون نمایی زد و چیزی نگفت .
جانگکوک با بی حوصلگی گفت :
کوک : ۲۴ سالمه و ۱۸۹ قدمه ، ۶۳ کیلو وزن ، دانشجوی رشته ی گرافیک و نقاشی . سوالی هست ؟؟ حالا نوبت شماست .
یوری : خوبه ، اسمم که پارک یوریه .
ا/ت : گراز ...
یوری : خفه . ۲۲ سالمه و دانشجوی روانشناسی هستم . قدم ۱۷۰ . وزنم ۶۰ .
ا/ت : اسمم که مین ا/ت هست ، سنم ۲۲ ، قدم ۱۷۳ ، وزنم ۵۸ و ... همین دیگه .
۳۷.۶k
۱۵ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.