ک:جانم نفسم

ک:جانم نفسم
ت.ا:م.ا دار..یم کج..ا میری..م
ک:بیمارستان
ت.ا :م.ن خ.وابم می..اد
ک:ت.ا ازت خواهش میکنم چشمات رد نبند سعی کن بیدار بمونی ...... ت.ا ....ت.ااااا بیدارشو
رسیدیم سریع پیاده شدم و ا.ت رو بردم تو و رو تخت گذاشتم. ت.ا رو بردن اتاق عمل منم به اعضا زنگ زدم که بیان اعضا اومدن
نامجون:چیشده
ک:قضیه رو تعریف کرد با گریه
ته ته:داداش ریدی
ک:میدونم
دکتر اومد
ک:آقای دکتر حال همسرم خوبه؟!
دکتر: متأسفانه ما تمام تلاشمون رو کردیم که بمیره ولی بیمار مقاومت کرد زنده موندن
ک:هااا؟
دکتر:حالشون خوبه ولی زیاد نباید بهشون سخت بگیرین
ک:بهشون؟ ما بچه داریم ؟
دکتر:شما یک بچه ندارید
ک:اوکی
دکتر:شما دوتا بچه دارید
ک: ممنون اتاق چند؟ میتونیم ببینیمش!
دکتر:دهههه گاییدین منو ... بله اتاق۱۴۳ یک نفر فقط
رفتم تو اتاق که دیدیم ت.ا داره بهوش میاد
ک:عسلم ببخشید بیدارشو ما منتظریم
ت.ا:ک.و...ک ب...بخش.. ید منظ..ورت. از ما چی ب.ود
ک:منظورم من و بچه هامون بود



پرش زمانی بع نه ماه بعد


ت.ا: دلم کیک میخواد آها تو یخچال هست
آمدم بشینم صندلی در رفت افتادم زمین درد داشتم سرم دلم قلبم ولی با صدای در خوشحال شدم که یکی اومده و بعد.‌....
ک:عشقم من اومدم عشقم کجایی
که با جسم بیجون ت.ا مواجه شدم
سریع بردمش بیمارستان خلاصه اینا بچه هاشون به دنیا اومد


دستم قلم شد ولی تو با یک زدن دکمه ی لایک دستت قلم نمیشه نه!


دوستون دارم بایبایییییی

https://wisgoon.com/entp-otakuhttps://wisgoon.com/entp-otakuhttps://wisgoon.com/entp-otakuhttps://wisgoon.com/entp-otakuhttps://wisgoon.com/entp. ب
-otakuhttps://wisgoon.com/entp-otaku