پارت ۲ فیک کوک
پارت ۲ فیک کوک
پخش کننده ی موسیقی
ویوی هانی
با احساس سردرد و سر گیجه ی شدید بیدار شدم گلوم خشک خشک بود نمیتونستم حرف بزنم عضلاتم درد میکرد ول با حس اینکه یکی منو بغل کرده تموم زورم رو جمع کردم و گردنم رو تکون دادم با قیافه ی غرق در خواب یک مردی که شبیه خرگوش بود مواجه شدم اوخدا چقد کیوتههه کیوتچه که احساس کردم یک چیزهای داره یادم میاد دست خودم نبود ناخواسته اشک هام میریخ صداهای نا مفهوم تصویر های تارو واضح صدا ها:
مراققققبببب باااااششششش
باید بدزدیمشون
دارو دو بریز تو سرم تا دکتر نیومده تو سرم دوتاشان
هانییییی گمششووووو
هانی :من ببرین بیرووونننن. جیغ
و.....
نفس تنگیم عود کرده بود نمیتونست نفس بکشم که دیدم اون مرده داره بیدار میشه و ...و آهههه دیگه چیزی یادم نمیاد
ویوی کوک
عاقد:آیا وکلیم شما رو با عقد آقای کوک در بیاورم
شیرموز:بلههههه
عاقد:پس بدین ترتیب شمارو زن و شوهر اعلام میکنم میتونین همو ببوسید
تا اومدم شیرموزمو بوس کنم با احسا صدای نفس نفس و خیس شدن صورتم داشتم بیدار یک فاخی بر این گوزگار کشیدم و چشمامو باز کردم دیدم این دختره بیدار شده واره نفس نفس میزنه فکر کنم نفس تنگی دار خدایا چیکار کنم دستگاه تنفس ندارم چیکا....
واییییییییییی فقط یک راه هست تنفس دهان یه دهان اگه یک ذره دیگه دیر کنم خفه میشه پس ...پس باید اینکارو انجام بدم
ویوی هانی
مامان ه:سلام دخترم
هانی:ما..ما..ن مممااامماانننن.گریه
ماما ه:شییییششش چیزی نیست تموم شد ولی تو باید برگردی
هانی:مامان من نمیخوام تورو برای بار هزارم از دست بدم من نمیررم
مامان ه:خداحافظ دختر اینو بدون من همیشهکمیشتم مثل عشقت که الان پیشته
هانی:ماااممااااا ننتنن نههههه .گریه
کمکم داشت دنیا روشن میشد که دیدم چشای دیگه خیلی نزدیکه وقتی رفت عقب دیدم دیدم اوت اوووووننننن ........ خمارییی
دوستون دارم بایباییییhttps://www.aparat.com/v/n7269on
پخش کننده ی موسیقی
ویوی هانی
با احساس سردرد و سر گیجه ی شدید بیدار شدم گلوم خشک خشک بود نمیتونستم حرف بزنم عضلاتم درد میکرد ول با حس اینکه یکی منو بغل کرده تموم زورم رو جمع کردم و گردنم رو تکون دادم با قیافه ی غرق در خواب یک مردی که شبیه خرگوش بود مواجه شدم اوخدا چقد کیوتههه کیوتچه که احساس کردم یک چیزهای داره یادم میاد دست خودم نبود ناخواسته اشک هام میریخ صداهای نا مفهوم تصویر های تارو واضح صدا ها:
مراققققبببب باااااششششش
باید بدزدیمشون
دارو دو بریز تو سرم تا دکتر نیومده تو سرم دوتاشان
هانییییی گمششووووو
هانی :من ببرین بیرووونننن. جیغ
و.....
نفس تنگیم عود کرده بود نمیتونست نفس بکشم که دیدم اون مرده داره بیدار میشه و ...و آهههه دیگه چیزی یادم نمیاد
ویوی کوک
عاقد:آیا وکلیم شما رو با عقد آقای کوک در بیاورم
شیرموز:بلههههه
عاقد:پس بدین ترتیب شمارو زن و شوهر اعلام میکنم میتونین همو ببوسید
تا اومدم شیرموزمو بوس کنم با احسا صدای نفس نفس و خیس شدن صورتم داشتم بیدار یک فاخی بر این گوزگار کشیدم و چشمامو باز کردم دیدم این دختره بیدار شده واره نفس نفس میزنه فکر کنم نفس تنگی دار خدایا چیکار کنم دستگاه تنفس ندارم چیکا....
واییییییییییی فقط یک راه هست تنفس دهان یه دهان اگه یک ذره دیگه دیر کنم خفه میشه پس ...پس باید اینکارو انجام بدم
ویوی هانی
مامان ه:سلام دخترم
هانی:ما..ما..ن مممااامماانننن.گریه
ماما ه:شییییششش چیزی نیست تموم شد ولی تو باید برگردی
هانی:مامان من نمیخوام تورو برای بار هزارم از دست بدم من نمیررم
مامان ه:خداحافظ دختر اینو بدون من همیشهکمیشتم مثل عشقت که الان پیشته
هانی:ماااممااااا ننتنن نههههه .گریه
کمکم داشت دنیا روشن میشد که دیدم چشای دیگه خیلی نزدیکه وقتی رفت عقب دیدم دیدم اوت اوووووننننن ........ خمارییی
دوستون دارم بایباییییhttps://www.aparat.com/v/n7269on
۲۳۷
۱۷ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.