*ابنبات شیرین من🌙
*ابنبات شیرین من🌙
پارت ۸
ویو ات:
توی راه مدرسه بودم که چند تا دختر جلوم رو گرفتن
@: هه فکر کردی می تونی از دست ما قایم بشی؟ چطور جرعت کردی هم جیمین و هم جونگ کوک رو دنبال خودت بکشی
آت: من هیچ کس رو دنبال خودم نکشیدم آخه به من چه
از موهام گرفتن
آت: اخ ولم کن درد می کنه
#: اوخی درد می کنه
ویو جونگ کوک:
با موتورم به مدرسه می رفتم
چند تا دختر یکی و اذیت می کردن
از موتور پیاده شدم
@: وای نگاه کنید اون جونگ کوکه
اون دختره رو انداختن زمین و به طرفم اومدن
جونگ کوک: هی دخترا اگه منو دوست دارید چرا ملتو اذیت می کنید
با خنده به طرف دختره رفتم
جونگ کوک: هی برو تا بیشتر اذیتت نکردن
خواست بلند شه که افتاد زمین از دستش گرفتم که دیدم پاش زخمی شده
جونگ کوک: هی حالت خوبه؟ می تونی راه بری؟
# : نمی دونم
به صورتش نزدیک شدم موهاشو داد اونور
اون آت بود
جونگ کوک: آت تویی؟!
@: اوپا بهش توجه نکن میشه باهات عکس بگیرم؟؟
دندونام رو به هم فشار دادم با حالت عصبی
جونگ کوک: از این به بعد دست همه ی شما ها به یه تار مو آت بخوره میکشمتون
#: ولی اوپا...
جونگ کوک : نشنیدی چی گفتم؟!!
#: بله شنیدم
آت رو براید استایل بغل کردم سوار موتور جلوم کردم و محکم گرفتمش که نیوفته و حرکت کردم
آت: ممنون
جونگ کوک: چرا از اول نگفتی می تونستم برات کاری بکنم
آت: چرااااا اینکارو می کنی مگه دوستم داری؟!
جونگ کوک: ااااارهههه
بهش نگاه کردم تعجب زده شده بود
با بالاترین سرعت به طرف مدرسه رفتم
ویو ات:
توی سکوت بودیم توی راه برام دارو خرید تا به زخمم بزنم
به مدرسه رسیدیم
پیاده شدم
جونگ کوک: به خودت فشار نیار
آت: باشه
ازش دور شدم به سمت عقب برگشتم نگاهش کردم که یهو به یه نفر برخوردم
سرمو برگردوندم که جیمین رو دیدم
آت: اوه جیمین کاری داشتی؟
جیمین: هیچی فقط.... پات چی شده؟
آت: هیچی یه زخم کوچولوعه
جیمین: باشه ولی درد می کنه؟
آت: یکمی ولی مهم نیست کاری داشتی؟؟
به طرفم گل گرفت
آت: این چیه؟
جیمین: خودتو به خنگی زدی؟ این احساسات من به توعه بگیرش
گل رو گرفتم بهم لبخندی زد به پشت سرم خیره شده بود
برگشتم عقب که جونگ کوک رو با اعصبانیت دیدم
مثل دو تا دشمن خونی شده بودن ولی من اینو نمی خواستم
نمی خواستم بین دو دوست فاصله بیاندازم
آت: جیمین برو دیگه باشه
از اونجا فرار کردم تا اتفاق بدتری نیوفته
توی شوک بودم دو تا پسر بهم اعتراف کرده بودن
ولی من چی کدومو دوست داشتم!!!؟؟
با لایک و کامنت اشتیاقتونو برای پارت بعد نشون بدید(。♡‿♡。)
پارت ۸
ویو ات:
توی راه مدرسه بودم که چند تا دختر جلوم رو گرفتن
@: هه فکر کردی می تونی از دست ما قایم بشی؟ چطور جرعت کردی هم جیمین و هم جونگ کوک رو دنبال خودت بکشی
آت: من هیچ کس رو دنبال خودم نکشیدم آخه به من چه
از موهام گرفتن
آت: اخ ولم کن درد می کنه
#: اوخی درد می کنه
ویو جونگ کوک:
با موتورم به مدرسه می رفتم
چند تا دختر یکی و اذیت می کردن
از موتور پیاده شدم
@: وای نگاه کنید اون جونگ کوکه
اون دختره رو انداختن زمین و به طرفم اومدن
جونگ کوک: هی دخترا اگه منو دوست دارید چرا ملتو اذیت می کنید
با خنده به طرف دختره رفتم
جونگ کوک: هی برو تا بیشتر اذیتت نکردن
خواست بلند شه که افتاد زمین از دستش گرفتم که دیدم پاش زخمی شده
جونگ کوک: هی حالت خوبه؟ می تونی راه بری؟
# : نمی دونم
به صورتش نزدیک شدم موهاشو داد اونور
اون آت بود
جونگ کوک: آت تویی؟!
@: اوپا بهش توجه نکن میشه باهات عکس بگیرم؟؟
دندونام رو به هم فشار دادم با حالت عصبی
جونگ کوک: از این به بعد دست همه ی شما ها به یه تار مو آت بخوره میکشمتون
#: ولی اوپا...
جونگ کوک : نشنیدی چی گفتم؟!!
#: بله شنیدم
آت رو براید استایل بغل کردم سوار موتور جلوم کردم و محکم گرفتمش که نیوفته و حرکت کردم
آت: ممنون
جونگ کوک: چرا از اول نگفتی می تونستم برات کاری بکنم
آت: چرااااا اینکارو می کنی مگه دوستم داری؟!
جونگ کوک: ااااارهههه
بهش نگاه کردم تعجب زده شده بود
با بالاترین سرعت به طرف مدرسه رفتم
ویو ات:
توی سکوت بودیم توی راه برام دارو خرید تا به زخمم بزنم
به مدرسه رسیدیم
پیاده شدم
جونگ کوک: به خودت فشار نیار
آت: باشه
ازش دور شدم به سمت عقب برگشتم نگاهش کردم که یهو به یه نفر برخوردم
سرمو برگردوندم که جیمین رو دیدم
آت: اوه جیمین کاری داشتی؟
جیمین: هیچی فقط.... پات چی شده؟
آت: هیچی یه زخم کوچولوعه
جیمین: باشه ولی درد می کنه؟
آت: یکمی ولی مهم نیست کاری داشتی؟؟
به طرفم گل گرفت
آت: این چیه؟
جیمین: خودتو به خنگی زدی؟ این احساسات من به توعه بگیرش
گل رو گرفتم بهم لبخندی زد به پشت سرم خیره شده بود
برگشتم عقب که جونگ کوک رو با اعصبانیت دیدم
مثل دو تا دشمن خونی شده بودن ولی من اینو نمی خواستم
نمی خواستم بین دو دوست فاصله بیاندازم
آت: جیمین برو دیگه باشه
از اونجا فرار کردم تا اتفاق بدتری نیوفته
توی شوک بودم دو تا پسر بهم اعتراف کرده بودن
ولی من چی کدومو دوست داشتم!!!؟؟
با لایک و کامنت اشتیاقتونو برای پارت بعد نشون بدید(。♡‿♡。)
۱۲.۷k
۰۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.