گربه من
گربه من
یونگی: اون الان بخاطر تو اشغال اتاق عمله
هیونجین: میدونم میدونم(گریه)
لونا: ولش کن مگه تقسیر اونه فقط چون برادرشه غیرتی شده بود بعد من میدونم ا.ت دختره قویی زود خوب میشه
یونگی یقه هیونجین ول کرد رفت رو صندلی نشست هنوز عصبی بود ولی لونا راست میگفت دیگه کم کم داشت گریش میگرفت پس به خودش اجازه داد اشکاش بریزه
نیم ساعت بعد
یهو دکتر اومد همه به سمتش حمله ور شدیم جوری که دکتر نزدیک بود خندش بگیره
یونگی: چی شد دکتر ( نگران)
دکتر: چیزی نیست به دلیل خوردن الکل زیاد و شوک عصبی اینجوری شدن چیز خاصی نیست سرم شون تموم شه می تونید بریم
یونگی: مرسی فقط می تونم ببینیمش
دکتر: بله اما فقط یه نفر تون بره تو
یونگی: من میرم
دکتر: باشه
ویو یونگی
رفتم تو دیدم به ا.ت سرم وصل کردن رفتم روی تخت بغلش دراز کشیدم نمیدونم چجوری ولی زود خوابم برد
ویو ا.ت
با حس اینکه کسی بغلم کرده بیدار شدم از بوی تنش که بوی نارنگی میداد فهمیدم یونگیه دوست داشتم یه قرن تو بغلش بمونم ولی نمی شد تقریبا حس میکردم که عاشق یونگی شدم ولی مغزم نمی تونست قبول کنه رومو اونور کردم و به چهره کیوتش خیره شدم دوست داشتم ببوسمش می خواستم اینکار رو کنم که بیدار شد
یونگی: ا.ت خوبی(نگران)
ا.ت: آره(لبخند)
یونگی: پس من برم دکتر رو صدا کنم
ا.ت: بزار چند دقیقه تو این حالت بمونیم بعد
یونگی: قبلا خوشت نمی یومد تو بغلم باشی
ا.ت: اگه دوست نداری ولت میکنم
یونگی:نههههه
ا.ت: (خنده)
ادامه داد....
کیوتا حسابی از این چند تا حمایت کنید فردا هم ۲ پارت میزارم بعد امتحان دارم دیگه نمی تونم😑
#بی_تی_اس #نامجون #جین #یونگی #جیهوپ #جیمین #تهیونگ #جونگکوک #اکسو # استری_کیدز #بلک_پینک #جی_آیدل #کیدراما #کیپاپ
یونگی: اون الان بخاطر تو اشغال اتاق عمله
هیونجین: میدونم میدونم(گریه)
لونا: ولش کن مگه تقسیر اونه فقط چون برادرشه غیرتی شده بود بعد من میدونم ا.ت دختره قویی زود خوب میشه
یونگی یقه هیونجین ول کرد رفت رو صندلی نشست هنوز عصبی بود ولی لونا راست میگفت دیگه کم کم داشت گریش میگرفت پس به خودش اجازه داد اشکاش بریزه
نیم ساعت بعد
یهو دکتر اومد همه به سمتش حمله ور شدیم جوری که دکتر نزدیک بود خندش بگیره
یونگی: چی شد دکتر ( نگران)
دکتر: چیزی نیست به دلیل خوردن الکل زیاد و شوک عصبی اینجوری شدن چیز خاصی نیست سرم شون تموم شه می تونید بریم
یونگی: مرسی فقط می تونم ببینیمش
دکتر: بله اما فقط یه نفر تون بره تو
یونگی: من میرم
دکتر: باشه
ویو یونگی
رفتم تو دیدم به ا.ت سرم وصل کردن رفتم روی تخت بغلش دراز کشیدم نمیدونم چجوری ولی زود خوابم برد
ویو ا.ت
با حس اینکه کسی بغلم کرده بیدار شدم از بوی تنش که بوی نارنگی میداد فهمیدم یونگیه دوست داشتم یه قرن تو بغلش بمونم ولی نمی شد تقریبا حس میکردم که عاشق یونگی شدم ولی مغزم نمی تونست قبول کنه رومو اونور کردم و به چهره کیوتش خیره شدم دوست داشتم ببوسمش می خواستم اینکار رو کنم که بیدار شد
یونگی: ا.ت خوبی(نگران)
ا.ت: آره(لبخند)
یونگی: پس من برم دکتر رو صدا کنم
ا.ت: بزار چند دقیقه تو این حالت بمونیم بعد
یونگی: قبلا خوشت نمی یومد تو بغلم باشی
ا.ت: اگه دوست نداری ولت میکنم
یونگی:نههههه
ا.ت: (خنده)
ادامه داد....
کیوتا حسابی از این چند تا حمایت کنید فردا هم ۲ پارت میزارم بعد امتحان دارم دیگه نمی تونم😑
#بی_تی_اس #نامجون #جین #یونگی #جیهوپ #جیمین #تهیونگ #جونگکوک #اکسو # استری_کیدز #بلک_پینک #جی_آیدل #کیدراما #کیپاپ
۸.۴k
۰۱ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.