پارت 10
پارت 10
ا.ت: امکان نداره من همچین کاری کنم اصلا
کوک:خودت نزاشتی برم
ا.ت: خب بعضی موقع تو خواب حرف میزنم
کوک: دستمم گرفتی نزاشتی برم معلوم بود
خواب نبودی به بابا میگم صبح کاری کردی که
پیشت بخوابم
ا.ت:جونگکوک بسه میگم خواب بودم
کوک: من میگم
ا.ت: وایسا یه لحظه
جونگکوک داشت تو اتاق میدوید و منم دنبالش
(مثل تام و جری😂) جونگکوک رفت روی تخت
و داشت فرار میکرد منم رفتم رو تخت که پام تو
پتو گیر افتادم رو جونگکوک فقط یه دقیقه داشتیم نگاه به هم میکردی که یک دفعه
در باز شد
جینا:ا.ت
بعد مارو دید
جینا: هی دارید چیکار
میکنید
جونگکوک بلند شد
کوک: هیچی ا.ت افتاد روم
جینا:خواستم بگم عمو جان
یه لباس هایی برای خودمو خودت
خریده بریم بپوشیم و ببینیم کدومش
بهمون بیشتر میاد
کوک: برای من
جینا: نه ا.ت
ا.ت: اخه چرا میخوان خودمو خودت مقایسه
کنن
جینا:عزیزم خودت میدونی کی خوشتیپ تره
که بخاطر همین میترسی
کوک: هی هنوز نپوشیده که نمیشه گفت
جینا: تو از دخترا اینارو نمیفهمی
کوک:ای بابا هر چی شد دخترا دخترا
#کوک
#فیک
#سناریو
ا.ت: امکان نداره من همچین کاری کنم اصلا
کوک:خودت نزاشتی برم
ا.ت: خب بعضی موقع تو خواب حرف میزنم
کوک: دستمم گرفتی نزاشتی برم معلوم بود
خواب نبودی به بابا میگم صبح کاری کردی که
پیشت بخوابم
ا.ت:جونگکوک بسه میگم خواب بودم
کوک: من میگم
ا.ت: وایسا یه لحظه
جونگکوک داشت تو اتاق میدوید و منم دنبالش
(مثل تام و جری😂) جونگکوک رفت روی تخت
و داشت فرار میکرد منم رفتم رو تخت که پام تو
پتو گیر افتادم رو جونگکوک فقط یه دقیقه داشتیم نگاه به هم میکردی که یک دفعه
در باز شد
جینا:ا.ت
بعد مارو دید
جینا: هی دارید چیکار
میکنید
جونگکوک بلند شد
کوک: هیچی ا.ت افتاد روم
جینا:خواستم بگم عمو جان
یه لباس هایی برای خودمو خودت
خریده بریم بپوشیم و ببینیم کدومش
بهمون بیشتر میاد
کوک: برای من
جینا: نه ا.ت
ا.ت: اخه چرا میخوان خودمو خودت مقایسه
کنن
جینا:عزیزم خودت میدونی کی خوشتیپ تره
که بخاطر همین میترسی
کوک: هی هنوز نپوشیده که نمیشه گفت
جینا: تو از دخترا اینارو نمیفهمی
کوک:ای بابا هر چی شد دخترا دخترا
#کوک
#فیک
#سناریو
۱۶.۳k
۱۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.