موسیقی خش خش برگ ها زیر قدم های رهگذران. نیمکت غروب، جایی
موسیقی خش خش برگ ها زیر قدم های رهگذران. نیمکت غروب، جایی برای تولد ترانه پاییزان. و من که زیبایی رقص برگ ها را روی سنگ فرش خیابان می نگرم، به خود می گویم: این بار فلسفه شعرت را از طبیعت وام بگیر. این تقویم هر چهار فصلش زیباست. هر چهار فصلش.
و من می توانم با یک برگ که شاید روزی سقف آشیان پرنده ای بود و امروز غمگین و غریبانه روی خاک می افتد، همزاد پنداری کنم. به خود می گویم: مبادا روزی اینگونه سقوط کنی که زیر کفش های کسی خرد شوی و صدای شکستنت در همهمه عابران خیابان گم شود.
«افشین مقدم»
و من می توانم با یک برگ که شاید روزی سقف آشیان پرنده ای بود و امروز غمگین و غریبانه روی خاک می افتد، همزاد پنداری کنم. به خود می گویم: مبادا روزی اینگونه سقوط کنی که زیر کفش های کسی خرد شوی و صدای شکستنت در همهمه عابران خیابان گم شود.
«افشین مقدم»
۴.۰k
۲۶ شهریور ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.