پارت30
با خودم گفتم:
×واو چه پدر پایه ای داره.
پدربزرگ با شنیدن جمله آخر سوهو لبخندی زد و خطاب به آقای کیم گفت:
_داماد عزیزم کی به داشتن وارث فکر میکنه؟ البته که وارث مهمه ولی بچه رو هم میشه از پرورشگاه آورد. تو باید به فکر قرار داد آقای وو باشی!
بعد از گفته شدن این جمله جو سنگینی به وجود اومد. بعد از کمی سکوت تهیونگ گفت:
_حالا که حرفش شد راستش منم گی ام.
قبل از هر حرفی جونگ کوک گفت:
_منم با کیم سوکجین قرار میزارم.
تو دلم قهقه ای زدم. قیافه ی کیم بزرگ دیدن داشت وقتی بفهمه هر سه تا نوه ی پسریش گی ان.
_با برادرزاده ی من؟
_بله آقای کیم.
پوزخندی روی لب پدربزرگ شکل گرفت:
_از اولم میدونستم سرکشی!
_آبوجی!این زندگی ماعه. ما به هیچ وجه به ارث شما نیاز نداریم. جونگ کوک، آیون بریم.
+خداحافظ.
بدون حرف دیگه ای اون جمع رو ترک کردیم.
*پایان فلش بک*
_یا جونگ شوک انقدر نخور باید رانندگی کنی.
+اوپا این قضیه جونگ شوک چیه؟
جین اوپا خنده ی مستانه ای کرد و گفت:
_جونگ شوک بهش نگفتی؟
+چیو بگه؟
_دو روز پیش منو اون رفتیم سر قرار سینما. دیر رسیدیم و بجای اینکه فیلم طنز و عاشقانه ببینیم، فیلم ترسناک دیدیم. واهای یون نمیدونی چطوری شوکه شده بود. قیافش رو باید میدیدی از اون روز صداش میزنم جونگ شوک.
قیافه ی عصبانی جونگ کوک و خنده های شیشه پاک کنی جین اونقدری خنده دار بود که کل جمعمون بزنه زیر خنده.
نویسنده صحبت میکنه:خب خب نوشتنش رو تموم کردم فقط مونده آپ کردنش که طبق روال هر روز پیش میریم. ممنون که حمایت میکنین💖
×واو چه پدر پایه ای داره.
پدربزرگ با شنیدن جمله آخر سوهو لبخندی زد و خطاب به آقای کیم گفت:
_داماد عزیزم کی به داشتن وارث فکر میکنه؟ البته که وارث مهمه ولی بچه رو هم میشه از پرورشگاه آورد. تو باید به فکر قرار داد آقای وو باشی!
بعد از گفته شدن این جمله جو سنگینی به وجود اومد. بعد از کمی سکوت تهیونگ گفت:
_حالا که حرفش شد راستش منم گی ام.
قبل از هر حرفی جونگ کوک گفت:
_منم با کیم سوکجین قرار میزارم.
تو دلم قهقه ای زدم. قیافه ی کیم بزرگ دیدن داشت وقتی بفهمه هر سه تا نوه ی پسریش گی ان.
_با برادرزاده ی من؟
_بله آقای کیم.
پوزخندی روی لب پدربزرگ شکل گرفت:
_از اولم میدونستم سرکشی!
_آبوجی!این زندگی ماعه. ما به هیچ وجه به ارث شما نیاز نداریم. جونگ کوک، آیون بریم.
+خداحافظ.
بدون حرف دیگه ای اون جمع رو ترک کردیم.
*پایان فلش بک*
_یا جونگ شوک انقدر نخور باید رانندگی کنی.
+اوپا این قضیه جونگ شوک چیه؟
جین اوپا خنده ی مستانه ای کرد و گفت:
_جونگ شوک بهش نگفتی؟
+چیو بگه؟
_دو روز پیش منو اون رفتیم سر قرار سینما. دیر رسیدیم و بجای اینکه فیلم طنز و عاشقانه ببینیم، فیلم ترسناک دیدیم. واهای یون نمیدونی چطوری شوکه شده بود. قیافش رو باید میدیدی از اون روز صداش میزنم جونگ شوک.
قیافه ی عصبانی جونگ کوک و خنده های شیشه پاک کنی جین اونقدری خنده دار بود که کل جمعمون بزنه زیر خنده.
نویسنده صحبت میکنه:خب خب نوشتنش رو تموم کردم فقط مونده آپ کردنش که طبق روال هر روز پیش میریم. ممنون که حمایت میکنین💖
۳.۸k
۱۷ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.