فیک جیمین
فیک جیمین
پارت ۵
+:اینجا خیلی خونیه (تو ذهنش )
_:یونگ دو
؟:آوردم کمیسر بفرمایی
_:ممنون اینو بفرست کلانتری
؟: چشم
و یونا و جیمین اونجارو گشتن اما چیز دیگه ای پیدا نکردن و رفت خونه
+:اه خسته شدم (نشست رو مبل )
_:منم ولی بچه ها کجا رفتن
+:به کوک زنگ زدم گفت بورا و لیانا رفتن کاراشونو حل کنن
کوک و تهیونگ هم سر کار هستن ساعت ۷ میان تو این ۶ ساعت چیکار کنیم
_:پس فیلم ببینیم
+:اره بریم فیلم ترسناک ببینیم
_:باشه ولی نمیترسی
+:نمیخوام بگم نمیترسم فقط یکم
_: اوو حالا میبینیم میترسی یا نه
+:داری رو مخ میشی کمیسر ( ادمین میگه کیوی بخور )
_: باشه
یونا ویو :
داشتیم فیلم میدیدیم که یهو جای ترسناکش رسید بلند شدم رفتم آشپز خونه و آب خوردم که جیمین اومد
_:چیه ترسیدی (خندهه)
+:نخند بیشعور ( بیشعور خودتی )
_: خب حالا عصبانی نشو چاگیا
+: بریم گیم بزنیم
_: اره
راوی ویو :
جیمین و یونا. رفتن داخل اتاق و شروع کردن به گیم زدن
و یونا دو بار برد و یه بار جیمین
+:خب کمیسر خیلی اینکاره نیستی (خنده )
_: نه فقط یکم بهت آسون گرفتم همین ( اره پسرم درست میفرماید )
+:اره اره میدونم کله موزی ( خودتی )
_: الان به من گفتی کله موزی
+: وای ( فرار کرد رفت داخل اتاق )
_: فرار کنی باز گیر می افتی یونا جان ( خدایا منو کیوی کن )
+: میبینیم( الان که به فنا رفتی میبینمت )
جیمین وارد اتاق شد
_: دیدی گیر افتادی یونا جان
+: جیمین ترسناک شدی (خنده )
_:میخندی ها ( و یونا رو انداخت رو تخت و روش خیمه زد )
+: کمیسر چیکار میکنی
_ : او باید بدونی یه دختر و یه پسر رو تخت چیکار میکنن ( لبخند شیطانی )
+: نه نیاد اون کارو کنی من دوست ندا...رم
_: ولی من اصلا ولش کن ( شروع کر به قلقلک دادن یونا)
+: آی ولم کن جیمین
_: باشه ولت کردم
+:خیلی عوضی
_:این دفعه رو میگزرم
خ
م
ا
ر
ی
تا پارت بعد خدافظ
شرط ۱۴. تا لایک
پارت ۵
+:اینجا خیلی خونیه (تو ذهنش )
_:یونگ دو
؟:آوردم کمیسر بفرمایی
_:ممنون اینو بفرست کلانتری
؟: چشم
و یونا و جیمین اونجارو گشتن اما چیز دیگه ای پیدا نکردن و رفت خونه
+:اه خسته شدم (نشست رو مبل )
_:منم ولی بچه ها کجا رفتن
+:به کوک زنگ زدم گفت بورا و لیانا رفتن کاراشونو حل کنن
کوک و تهیونگ هم سر کار هستن ساعت ۷ میان تو این ۶ ساعت چیکار کنیم
_:پس فیلم ببینیم
+:اره بریم فیلم ترسناک ببینیم
_:باشه ولی نمیترسی
+:نمیخوام بگم نمیترسم فقط یکم
_: اوو حالا میبینیم میترسی یا نه
+:داری رو مخ میشی کمیسر ( ادمین میگه کیوی بخور )
_: باشه
یونا ویو :
داشتیم فیلم میدیدیم که یهو جای ترسناکش رسید بلند شدم رفتم آشپز خونه و آب خوردم که جیمین اومد
_:چیه ترسیدی (خندهه)
+:نخند بیشعور ( بیشعور خودتی )
_: خب حالا عصبانی نشو چاگیا
+: بریم گیم بزنیم
_: اره
راوی ویو :
جیمین و یونا. رفتن داخل اتاق و شروع کردن به گیم زدن
و یونا دو بار برد و یه بار جیمین
+:خب کمیسر خیلی اینکاره نیستی (خنده )
_: نه فقط یکم بهت آسون گرفتم همین ( اره پسرم درست میفرماید )
+:اره اره میدونم کله موزی ( خودتی )
_: الان به من گفتی کله موزی
+: وای ( فرار کرد رفت داخل اتاق )
_: فرار کنی باز گیر می افتی یونا جان ( خدایا منو کیوی کن )
+: میبینیم( الان که به فنا رفتی میبینمت )
جیمین وارد اتاق شد
_: دیدی گیر افتادی یونا جان
+: جیمین ترسناک شدی (خنده )
_:میخندی ها ( و یونا رو انداخت رو تخت و روش خیمه زد )
+: کمیسر چیکار میکنی
_ : او باید بدونی یه دختر و یه پسر رو تخت چیکار میکنن ( لبخند شیطانی )
+: نه نیاد اون کارو کنی من دوست ندا...رم
_: ولی من اصلا ولش کن ( شروع کر به قلقلک دادن یونا)
+: آی ولم کن جیمین
_: باشه ولت کردم
+:خیلی عوضی
_:این دفعه رو میگزرم
خ
م
ا
ر
ی
تا پارت بعد خدافظ
شرط ۱۴. تا لایک
۶.۹k
۰۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.