مامان میگف وابستگی دلبستگی یعنی درد من میگفتم قشنگه هاا

مامان میگف وابستگیُ دلبستگی یعنی درد، من میگفتم قشنگه هاا..
مامان میگف از دست دادن درد داره دل نباید ببندی حتی بِ اونی کِ ۹ ماه وجودشو حس میکنی تو وجودت، من میگفتم قرار نیس از دست بره..
مامان میگفت ادما، ادم رفتنن، من میگفتم ادما بمونم دارن، مثل همون قضیه که ممدا بگیرن.
میدونی مامان راس میگف، مامان از دس داده بود، مامان با چشم خودش دیده بود کِ جانش میرود،
مامان زجر کشیده بود،مامان احساسشو سوزونده بود با خاطره ها..
بلخره،مامان چارتا پیرهن بیشتر پاره کرده بود..
من چرا بغض ته گلویِ مامانو دیدمو گفتم ادما میمونن؟..
شاید چون چشمم رفتن ندیده بود؟؟..
اره جونم ادما میان که برنُ جاشون ادمای جدید بیاد ولی من میگم جایِ یه ادمو هیچکس نمیتونه پر کنه..
شاید حتی خودشم برگرده جانشه، سرجایِ خودش..
مامانا همیشه راس میگن:).
mohy
دیدگاه ها (۱۵)

گذشتنی. ردشدنی. گذاشتنی َم باشه،باتوجه بِ صرف جمله بگذارُ بگ...

من قول دادم بتونم،ولی دارم نمیتونم، مقصر من نیستم که دارم س...

چون بادبادکی که نخش را بریده انددر اوج باورم بدرود گفته مرا ...

این حجم از اروم نگرفتنا تواین روزا بی سابقس، حس میکنم واقن ی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط