این حجم از اروم نگرفتنا تواین روزا بی سابقس، حس میکنم واق
این حجم از اروم نگرفتنا تواین روزا بی سابقس، حس میکنم واقن یچیزیو گم کردم، گاهی متنفر میشم از خودم،یه تنفر بی دلیل.
حتی بال زدنِ یه پشه بی جونم عصابمو بهم میریزه، دلم نمیخاد هیچ صداییو بشنوم، حس اون آدمیو دارم که تا خرخره رفته تو باتلاقُ غرق نشده منتهی یِ وان پره آب لازمه، ولی میدونم ک این فقط یه حسه .
دلم میخاد سرمُ با تمام محتویاتش بکوبم تو دیوارُ خودم که خودمو گم کردم بپاشه بریزه بیرون از مغزِ شلوغم
یِ حس دارم بین بیخبریُ نگرانیو دلتنگی کِ مخلوط شده، باهمو یه تنه دارن منو به خاک میدن، منی که دارم سگ دو میزنم خودمو باتمام شرایط وفق بدمُ صدام در نیاد.
ولی این وسط این حسِ بی حسی که مخلوط شده با تمامِ حسا، نمیزاره مغزمو متمرکز کنم رو تمام کارایی ک مونده و جمع شده، همش مث یه بار اضافی رو دوشم، حس اون ادم وسواسیودارم که همه جارو کثیف میبینه. همین حد، داغون.فشارُ فشارُ فشار داره ازمن یِ سگ غیر قابل تحمل میسازه، که باید نشون بده از همه چی رضایت داره، یه رضایت بی رضایتی ک حتی از صدای نفسای خودشم بدش میاد، دلم یه خاموشیِ کامل میخاد، تاخودمو پیدا کنم.خستم از خابای آشفته که حتی تو خابم باید تنُ بدنم بلرزه رنگ ارامش میخام..آزار دهنده تر از همه چیز این وسط ،دلیل این آزارایِ بی دلیلیه ک دارم میبینم..
"اگِ بنظرت چصنالس،یا جالب نمیاد میتونی نخونی گل من!
حتی بال زدنِ یه پشه بی جونم عصابمو بهم میریزه، دلم نمیخاد هیچ صداییو بشنوم، حس اون آدمیو دارم که تا خرخره رفته تو باتلاقُ غرق نشده منتهی یِ وان پره آب لازمه، ولی میدونم ک این فقط یه حسه .
دلم میخاد سرمُ با تمام محتویاتش بکوبم تو دیوارُ خودم که خودمو گم کردم بپاشه بریزه بیرون از مغزِ شلوغم
یِ حس دارم بین بیخبریُ نگرانیو دلتنگی کِ مخلوط شده، باهمو یه تنه دارن منو به خاک میدن، منی که دارم سگ دو میزنم خودمو باتمام شرایط وفق بدمُ صدام در نیاد.
ولی این وسط این حسِ بی حسی که مخلوط شده با تمامِ حسا، نمیزاره مغزمو متمرکز کنم رو تمام کارایی ک مونده و جمع شده، همش مث یه بار اضافی رو دوشم، حس اون ادم وسواسیودارم که همه جارو کثیف میبینه. همین حد، داغون.فشارُ فشارُ فشار داره ازمن یِ سگ غیر قابل تحمل میسازه، که باید نشون بده از همه چی رضایت داره، یه رضایت بی رضایتی ک حتی از صدای نفسای خودشم بدش میاد، دلم یه خاموشیِ کامل میخاد، تاخودمو پیدا کنم.خستم از خابای آشفته که حتی تو خابم باید تنُ بدنم بلرزه رنگ ارامش میخام..آزار دهنده تر از همه چیز این وسط ،دلیل این آزارایِ بی دلیلیه ک دارم میبینم..
"اگِ بنظرت چصنالس،یا جالب نمیاد میتونی نخونی گل من!
۶۷.۹k
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۰