گذشتنی ردشدنی گذاشتنی م باشهباتوجه ب صرف جمله بگذار

گذشتنی. ردشدنی. گذاشتنی َم باشه،باتوجه بِ صرف جمله بگذارُ بگذر، بگذار بگذرد. دِلی نیست عزیزمن،درست تربگم[،دلی،نیست.کِ بخایم پاشو بکشیم وسط]
زانوهایاری نمیکنه یا من بی رمغم، شایدم بلدنیستم صرفش کنم،هرچی هست، ما به همه میگیم گذاشتیمُ گذَشتیم،واقن میتونی نخونیش هنوز گیریم یاچی؟! ما به همه میگیم ما قبول کردیمو رد شدیم.. میتونی نخونیش قدم از قدم برداشته نشده؟
عمیقُ دقتوارانه بخای بهش نگاه کنی موندیم سرجاده..
ولی تو فک کن ما پروندیم خیالارو. تو فک کن ما رسیدیم ته خط بگذارُ بگذر..
اصلن تو فک کن صرفش کردیم ، ولی تو فقط فک کن..ازهمه چیم بگذریم..بیخبری از احوالاتُ نمیشه گنجوندتو مغز..اگِ بخای بپرسی،باخبری چِ تاثیر مثبتی تو روند، زندگیِ داره، باید بگم! بفهمیم ارومِ و آشوب نیست. اون دلِ نداشته خیالش راحت میشهُ اروم میگیره،معکوسش چی؟آشوبُ متقابل میشینه ته دل.




---ولی من نمیخام قبول کنم اینروزا انقد گیج میزنم.که نمیتونم جمله بندی کنم یه متن چند خطیو:|😂___



♩بارون اومدو یادم داد تو زورت بیشتره..
ممکنه هر دفعه ک میخاستی پیش نره
..دوریُ من دیگ‌ته دنیام قلب ت نوکِ قله قافه♩
دیدگاه ها (۴۶)

من قول دادم بتونم،ولی دارم نمیتونم، مقصر من نیستم که دارم س...

کمرِ بی جون جوونه امیدِ زیرِ شکستگیایِ نشکنِ قلب، شکست،آخرین...

مامان میگف وابستگیُ دلبستگی یعنی درد، من میگفتم قشنگه هاا..م...

چون بادبادکی که نخش را بریده انددر اوج باورم بدرود گفته مرا ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط