fake kook
fake kook
part*16
صبح
کوک: ا.ت ا.ت
ا.ت: ها چیه
کوک: نمیخوای بیدار شی
ا.ت: نه
کوک: چرا
ا.ت: توهم نرو بغلم کن دوباره بخوابم
کوک:حس میکنم صدات کنم بیبی بهتره خیلی بهت میاد
ا.ت: هرجور دوست داری صدام کن
کوک: باشه بیب خب بیا بغلم الان
ا.ت: دوست دختر قبلیت هم بغل میکردی
کوک: من بهش حتی دست هم نزدم مثل یه مرد و زن خیلی خیلی مثبت فقط باهم میرفتیم سرقرار
ا.ت: ما الان مثبت نیستیم؟
کوک: مگه تو خوابت نمیومد
ا.ت: فک نکنم خوابم ببره دیگه
کوک: بریم پایین صبحونه بخوریم
ا.ت: اره
کوک: باشه
بلند شدیم
ا.ت:بلاخره تونستم تو این چند ماه درست بخوابم
کوک: دیگه هر شب خوب میخوابی
رفتیم پایین صبحونه خوردیم
کوک: خب عزیزم کاری نداری من میخوام برم
ا.ت: کجا
کوک: بیرون کار دارم میخوام یه سر برم پیش پدرم
ا.ت: باشه کی برمیگردی
کوک: معلوم نیست امروز کار زیاد دارم شاید شب برگشتم
ا.ت: باشه
شب
ا.ت: اجوما من میرم یه جا قایم میشم تو به جونگکوک بگو ا.ت فردا صبح میاد
اجوما: باشه
کوک: سلام اجوما
اجوما: ا.ت گفت که فردا صبح میاد
کوک: چرا نگفت کجا میره
اجوما: نه چیزی نگفت
کوک: خب باشه فردا که اومد حسابشو میرسم
رفت تو اتاقش و خوابید
نیم ساعت بعد
رفتم رو جونگکوک بازم
ا.ت: کوکی من چطوری بی من خوابش بردی کوکی کوکی جونم عزیز دلم چرا خوابیدی بلند شو قربونت بشم
کوک: ا.ت چرا خواب نمیزاری برام
ا.ت: یعنی چی
کوک:بیا بگیر بخواب
#کوک
#فیک
#سناریو
part*16
صبح
کوک: ا.ت ا.ت
ا.ت: ها چیه
کوک: نمیخوای بیدار شی
ا.ت: نه
کوک: چرا
ا.ت: توهم نرو بغلم کن دوباره بخوابم
کوک:حس میکنم صدات کنم بیبی بهتره خیلی بهت میاد
ا.ت: هرجور دوست داری صدام کن
کوک: باشه بیب خب بیا بغلم الان
ا.ت: دوست دختر قبلیت هم بغل میکردی
کوک: من بهش حتی دست هم نزدم مثل یه مرد و زن خیلی خیلی مثبت فقط باهم میرفتیم سرقرار
ا.ت: ما الان مثبت نیستیم؟
کوک: مگه تو خوابت نمیومد
ا.ت: فک نکنم خوابم ببره دیگه
کوک: بریم پایین صبحونه بخوریم
ا.ت: اره
کوک: باشه
بلند شدیم
ا.ت:بلاخره تونستم تو این چند ماه درست بخوابم
کوک: دیگه هر شب خوب میخوابی
رفتیم پایین صبحونه خوردیم
کوک: خب عزیزم کاری نداری من میخوام برم
ا.ت: کجا
کوک: بیرون کار دارم میخوام یه سر برم پیش پدرم
ا.ت: باشه کی برمیگردی
کوک: معلوم نیست امروز کار زیاد دارم شاید شب برگشتم
ا.ت: باشه
شب
ا.ت: اجوما من میرم یه جا قایم میشم تو به جونگکوک بگو ا.ت فردا صبح میاد
اجوما: باشه
کوک: سلام اجوما
اجوما: ا.ت گفت که فردا صبح میاد
کوک: چرا نگفت کجا میره
اجوما: نه چیزی نگفت
کوک: خب باشه فردا که اومد حسابشو میرسم
رفت تو اتاقش و خوابید
نیم ساعت بعد
رفتم رو جونگکوک بازم
ا.ت: کوکی من چطوری بی من خوابش بردی کوکی کوکی جونم عزیز دلم چرا خوابیدی بلند شو قربونت بشم
کوک: ا.ت چرا خواب نمیزاری برام
ا.ت: یعنی چی
کوک:بیا بگیر بخواب
#کوک
#فیک
#سناریو
۱۱.۹k
۰۶ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.