وقتی عضو نهمی و بهت اعتراف میکنه ولی تو دوست پسر داری(درخواستی)
علامت ها
ا.ت_
چان+
سونگمین=
چانگبین&
.
.
.
از خونه دوستت رسیده بودی خوابگاه…از ماشینت پیاده شدی ، در ماشین رو بستی و سمت در خوابگاه رفتی…کلید رو از کیفت در اوردی و در خوابگاه رو باز کردی
همین که وارد خوابگاه شدی دیدی هیچکس به جز چان خونه نیست
_سلام
+سلام(لبخند)
_بقیه کجان؟
+رفتن رستوران
_اها…تو چرا نرفتی؟
+کار داشتم
_هوم
اینکه بدون چان رفتن برات عادی نبود..بیخیال شدی و رفتی سمت اتاقت تا لباستو عوض کنی..لباستو عوض کردی و رفتی رو مبل رو به روی چان نشستی
گوشیتو گرفتی دستت..بازش کردی و رفتی توی پینترست که دنبال مدل ناخن جدید بگردی
(چند دقیقه بعد)
هیچکدوم از مدلایی که تا الان دیدی موردپسندت نبود همینجوری داشتی میگشتی که چان صدات کرد
+ا.ت
گوشیتو گذاشتی کنار
_بله
چان سرشو انداخت پایین و گفت
+ا.ت من حدود دوساله که..فکر میکنم..فکر میکنم عاشقت شدم!
خندیدی
_شوخی میکنی دیگه(خنده)
چان سرشو آورد بالا
+نه…کاملا جدی گفتم
خندت رو قورت دادی
_چان من متاسفم اما..اما..
+اما چی ؟
_من دوست پسر دارم
به چشمات نگاه کرد..بغض رو تو چشماش دیدی
_منو ببخش ا.ت(بغض)
اینو گفت و رفت از اتاقش یه کت برداشت پوشید و از خونه رفت بیرون
اعضا که بیرون قایم شده بودن و منتظر جان بودن رفتن سمت چان
=چی شد قبول کرد؟
چان ساکت موند و فقط با بغض به اعضا نگاه میکرد
اعضا که فهمیدن چی شده خیلی ناراحت شدن…چانگبین بغلش کرد و کفت
&هیچ اشکالی نداره..ما در هر شرایطی کنارتیم..حالا ام آروم باش شاید باید این اتفاق میفتاد
(پایان)
#استری_کیدز
#بنگچان
#لینو
#چانگبین
#هیونجین
#هان
#فلیکس
#سونگمین
#جونگین
#تکپارتی
#چندپارتی
#وانشات
#سناریو
#تصورکن
#فیک
#فیکشن
ا.ت_
چان+
سونگمین=
چانگبین&
.
.
.
از خونه دوستت رسیده بودی خوابگاه…از ماشینت پیاده شدی ، در ماشین رو بستی و سمت در خوابگاه رفتی…کلید رو از کیفت در اوردی و در خوابگاه رو باز کردی
همین که وارد خوابگاه شدی دیدی هیچکس به جز چان خونه نیست
_سلام
+سلام(لبخند)
_بقیه کجان؟
+رفتن رستوران
_اها…تو چرا نرفتی؟
+کار داشتم
_هوم
اینکه بدون چان رفتن برات عادی نبود..بیخیال شدی و رفتی سمت اتاقت تا لباستو عوض کنی..لباستو عوض کردی و رفتی رو مبل رو به روی چان نشستی
گوشیتو گرفتی دستت..بازش کردی و رفتی توی پینترست که دنبال مدل ناخن جدید بگردی
(چند دقیقه بعد)
هیچکدوم از مدلایی که تا الان دیدی موردپسندت نبود همینجوری داشتی میگشتی که چان صدات کرد
+ا.ت
گوشیتو گذاشتی کنار
_بله
چان سرشو انداخت پایین و گفت
+ا.ت من حدود دوساله که..فکر میکنم..فکر میکنم عاشقت شدم!
خندیدی
_شوخی میکنی دیگه(خنده)
چان سرشو آورد بالا
+نه…کاملا جدی گفتم
خندت رو قورت دادی
_چان من متاسفم اما..اما..
+اما چی ؟
_من دوست پسر دارم
به چشمات نگاه کرد..بغض رو تو چشماش دیدی
_منو ببخش ا.ت(بغض)
اینو گفت و رفت از اتاقش یه کت برداشت پوشید و از خونه رفت بیرون
اعضا که بیرون قایم شده بودن و منتظر جان بودن رفتن سمت چان
=چی شد قبول کرد؟
چان ساکت موند و فقط با بغض به اعضا نگاه میکرد
اعضا که فهمیدن چی شده خیلی ناراحت شدن…چانگبین بغلش کرد و کفت
&هیچ اشکالی نداره..ما در هر شرایطی کنارتیم..حالا ام آروم باش شاید باید این اتفاق میفتاد
(پایان)
#استری_کیدز
#بنگچان
#لینو
#چانگبین
#هیونجین
#هان
#فلیکس
#سونگمین
#جونگین
#تکپارتی
#چندپارتی
#وانشات
#سناریو
#تصورکن
#فیک
#فیکشن
۱۹.۵k
۱۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.