پیاممخاطبین

#پیام_مخاطبین

من توی خانواده شلوغی بزرگ شدم.بالطبع رابطه با خواهرام زیاد بود و موارد قهر هم پیدا میشد. یادمه خواهرای بزرگتر همیشه تو دعوا بحث و جنجال و کتک‌کاری داشتند اما ما آخریها بین خودمون یه قانون نانوشته داشتیم، وقتی به مشکلی می خوردیم، قهر نمیکردیم فقط کم حرف میشدیم و ابراز محبت و بگو بخندمون کم میشد، اما همون موقع با جدیت تمام هم وظایفمون را انجام میدادیم هم از دیگران وظایفشون را می خواستیم. مثلا اگه قرار بود این آخرهفته من با یکی دیگه از خواهرا لباس‌ها را بشوییم. کاملا با هم در مورد شستن لباس صحبت میکردیم و... اصلا یجوری بودیم که پدرومادر و اطرافیان متوجه نمیشدن، چون اعتقاد داشتیم بیش از سه روز قهر عبادات انسان قبول نیست.

خلاصه اینجوری سروسنگین بودیم تا یه جایی دیگه یخمون وا میرفت و یا خندمون میگرفت و تمام.

این مدل برای ما جا افتاده بود، بعد ازدواج اجراش راحت بود. به همسرم گفتم قهر ممنوع، البته شوهرم بلد نبود و قهر میکرد و میرفت از خونه بیرون و حتی رفتار من براش عجیب بود، من اصلا قهر نمیکردم مثلا سروسنگین میشدم اما میگفتم پنیر نداریم، یا شب زود بیا بریم خونه پدرت یا پدرم و...

اوایل به نفع خودش استفاده میکرد، میگفت دیدی تقصیر من نبود و خودت فهمیدی و... اما کم کم دستش اومد که این مدل منه و قهر ندارم و.... فقط از شور و هیجان و ابراز عشقم کم میشد. بالاخره یه‌جایی هم یا خنده مون میگرفت یا .... چیز عادی میشد، بعد توی یه زمان مناسب که حال هردومون خوب بود منطقی در مورد مشکل صحبت میکردیم.
دیدگاه ها (۰)

دوسه سالی طول کشید تا همسرم هم یاد گرفت و دیگه قهر نکرد و مث...

روایت رهبر از یک نمونه از بیصداقتی غربیها در مسئله زن

امر به معروف کردن را از کودکی اغاز کنید!

خانه های قدیمی بوی دلنتگی میدهند!بوی آدم‌‌هایی که وقتی بودند...

تک پارتی(درخواستی)

چند پارتی از هیوجین: (وقتی که بهت خیانت کرد و تو.....)(یه رب...

تکپارتی متیو

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط