ازدواج از پیش تعیین شده( پارت۱۹)
ازدواج از پیش تعیین شده( پارت۱۹)
حتما دنبال منه اگه خودمو تسلیم کنم میتونم ازش انتقام بگیرم چون اونجوری پیداش میکنم توی فکر بودم که یهو گوشیم زنگ خورد شما ناشناس بود
* الو .....الو
هری. سلام بیبی دلت برای دادشی تنگ نشده بود
* هری تویی
هری. پس هنوز منو فراموش نکردی
* عوضی مثل تو رو مگه میشه فراموش کرد
هری. اگه شوهرتو دوست داری بیا به این آدرسی که برات میفرستم مگه نه شوهرت میره اون دنیا
* هری لطفا کاری بهش نداشته باش الان میام
اون لحظه به هیچی فکر نمیکردم جز کوک واسه همین لباسامو عوض کردم و راه افتادم رسیدم اونجا یه انبار بزرگ بود خبری از کسی نبود یهو یه جیزی محکن خورد به سرم بیهوش شدم
چشمامو باز کردم به صندلی بسته شده بودم
هری. به به لیدی بالاخره چشماتو باز کردی
* کوک کجاست
هری . اون یه جای دیگه هست
مانیتور بزرگی جلوی من بود اونو روشن کرد تو نیستم کوک رو ببینم اونم به صندلی بسته شده بود و صورتش زخمی بود
& ا....ا....ا.ت
* جونگ کوک حالت خوبه
& ا.ت نگران من نباش
هری . خب خب بریم سراغ کار اصلی الان که امدین اینجا فقط یه نفرتون زنده میمونه و اون یکی جلوی چشم عشقش میمیره بهتون وقت برای انتخاب کردن میدم
* من
& ا.ت چی میگی دیوانه شدی
هری . آقا داماد ا.ت خودش انتخاب کرد چرا میخوای نظر شو عوض کنی
& نه نه ا.ت من بدون تو نمیتونم زندگی کنم
* کوک چرا میتونی
هری . خب من دیگه صبر ندارم ا.ت میتونی آخرین حرفت رو به عشقت بگی
* جونگ کوکا عاشقتم
ازدید جونگ کوک
* جونگ کوکا عاشقتم
با گفتن این حرف مانیتور خاموش شد ولی قبل از خاموش شدنش صدای شلیک امد هنوز توی شوک بودم باورم نمیشه ا.ت تمام زندگی من مرد نه نه نه نمیخواستم باور کنم که دیگه نیست خودمو دلداری میدادم پسرا آمدن اونجا
جیمین. جونگ کوک حالت خوبه
& ا.....ا.....ا.ت من مرد نههه ا.ت به خاطر من مرد
تهیونگ . جونگ کوک آروم باش
بغض کردم و شروع کردم به گریه کردن پسرا منو باز کردن
ازدید جیمین
توی خونم بودم که یه آدرس و فیلم از جونگ کوک واسم فرستادن منم نگران شدم و به بقیه گفتم و رفتم کمکش همش اشک میریخت میگفت ا.ت مرده
شرط ها
۱۵ لایک
۱۵ کامنت
حتما دنبال منه اگه خودمو تسلیم کنم میتونم ازش انتقام بگیرم چون اونجوری پیداش میکنم توی فکر بودم که یهو گوشیم زنگ خورد شما ناشناس بود
* الو .....الو
هری. سلام بیبی دلت برای دادشی تنگ نشده بود
* هری تویی
هری. پس هنوز منو فراموش نکردی
* عوضی مثل تو رو مگه میشه فراموش کرد
هری. اگه شوهرتو دوست داری بیا به این آدرسی که برات میفرستم مگه نه شوهرت میره اون دنیا
* هری لطفا کاری بهش نداشته باش الان میام
اون لحظه به هیچی فکر نمیکردم جز کوک واسه همین لباسامو عوض کردم و راه افتادم رسیدم اونجا یه انبار بزرگ بود خبری از کسی نبود یهو یه جیزی محکن خورد به سرم بیهوش شدم
چشمامو باز کردم به صندلی بسته شده بودم
هری. به به لیدی بالاخره چشماتو باز کردی
* کوک کجاست
هری . اون یه جای دیگه هست
مانیتور بزرگی جلوی من بود اونو روشن کرد تو نیستم کوک رو ببینم اونم به صندلی بسته شده بود و صورتش زخمی بود
& ا....ا....ا.ت
* جونگ کوک حالت خوبه
& ا.ت نگران من نباش
هری . خب خب بریم سراغ کار اصلی الان که امدین اینجا فقط یه نفرتون زنده میمونه و اون یکی جلوی چشم عشقش میمیره بهتون وقت برای انتخاب کردن میدم
* من
& ا.ت چی میگی دیوانه شدی
هری . آقا داماد ا.ت خودش انتخاب کرد چرا میخوای نظر شو عوض کنی
& نه نه ا.ت من بدون تو نمیتونم زندگی کنم
* کوک چرا میتونی
هری . خب من دیگه صبر ندارم ا.ت میتونی آخرین حرفت رو به عشقت بگی
* جونگ کوکا عاشقتم
ازدید جونگ کوک
* جونگ کوکا عاشقتم
با گفتن این حرف مانیتور خاموش شد ولی قبل از خاموش شدنش صدای شلیک امد هنوز توی شوک بودم باورم نمیشه ا.ت تمام زندگی من مرد نه نه نه نمیخواستم باور کنم که دیگه نیست خودمو دلداری میدادم پسرا آمدن اونجا
جیمین. جونگ کوک حالت خوبه
& ا.....ا.....ا.ت من مرد نههه ا.ت به خاطر من مرد
تهیونگ . جونگ کوک آروم باش
بغض کردم و شروع کردم به گریه کردن پسرا منو باز کردن
ازدید جیمین
توی خونم بودم که یه آدرس و فیلم از جونگ کوک واسم فرستادن منم نگران شدم و به بقیه گفتم و رفتم کمکش همش اشک میریخت میگفت ا.ت مرده
شرط ها
۱۵ لایک
۱۵ کامنت
۱۰۲.۹k
۰۱ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.