ازدواج از پیش تعیین شده( پارت ۱۸)
ازدواج از پیش تعیین شده( پارت ۱۸)
با تاکسی رفتم سمت عمارت مادر پدرم با دیدن صحنه روبه روم لبخند روی لبام محو شد و تبدیل به گریه شد
* ای ....ای .... اینجا چخبره
عمارت مادر و پدرم داشت توی آتیش میسوخت دم در عمارت نشستم و تا میتونستم گریه کردم آتشنشان ها داشتن آتیش رو خاموش میکردن کوک امد کنارم و منو توبغلش گرفت
& آروم باش خواهش میکنم
آمبولانس امد جنازه مادر و پدرمو از اونجا برد من همچنان داشتم گریه میکردم
یک هفته بعد
هفته پیش فهمیدم پدرم رئیس مافیا بوده و الان که مرده تمام ارث و میراثش به من رسیده از یکی از کنار دستی های پدرم خواستم فیلم دوربین های شب آتیش سوزی رو در بیاره میخواستم قاتل پدر و مادرمو پیدا کنم
کنار دستی پدرم فیلم دوربین هارو در آورد یعنی چی امکان نداره
با دیدن فیلم گوشیم از دستم افتاد هری برگشته
فلش بک ۶ سال قبل
من هنوز شونزده سالم بود که پدر و مادرم با یه پسر آمدن خونه که همسن من بود ازم خواستن مثل برادر خودم باهاش رفتار کنم یه شب وقتی مادر و پدرم نبودن من توی اتاقم مشغول درس خوندن بودم که اون در زد
* بیا تو
هری. سلام چیکار میکنی
* دارم درس میخونم فردا امتحان داریم
امد جلوم و کتاب رو بست و گذاشتش روی میز
* چیکار میکنی دارم درس میخونم
هری. این چیزارو ولش کن میخوام مال من بشی
یه نگاهی داشت که تابحال ندیده بودمش ازش ترسیدم و پاشدم گفتم برو چی میگی دیوانه اما اون امد نزدیک و داشت دکمه های لباسم رو باز میکرد
من حلش دادم رفتم طبقه پایین توی آشپزخانه یه چاقو برداشتم
هری. دختر تو جرعتشو نداری که منو با چاقو بزنی
همین جوری امد جلو اختیارم دست خودم نبود چاقو رو تو شکمش فرو کردم مادر و پدرم همون موقع رسیدن پدرم اونو برد بهم گفته بودن اون مرده اما آنروز بادیدن این فیلم فهمیدم زنده هست فکر کنم میخواد انتقام بگیره
با تاکسی رفتم سمت عمارت مادر پدرم با دیدن صحنه روبه روم لبخند روی لبام محو شد و تبدیل به گریه شد
* ای ....ای .... اینجا چخبره
عمارت مادر و پدرم داشت توی آتیش میسوخت دم در عمارت نشستم و تا میتونستم گریه کردم آتشنشان ها داشتن آتیش رو خاموش میکردن کوک امد کنارم و منو توبغلش گرفت
& آروم باش خواهش میکنم
آمبولانس امد جنازه مادر و پدرمو از اونجا برد من همچنان داشتم گریه میکردم
یک هفته بعد
هفته پیش فهمیدم پدرم رئیس مافیا بوده و الان که مرده تمام ارث و میراثش به من رسیده از یکی از کنار دستی های پدرم خواستم فیلم دوربین های شب آتیش سوزی رو در بیاره میخواستم قاتل پدر و مادرمو پیدا کنم
کنار دستی پدرم فیلم دوربین هارو در آورد یعنی چی امکان نداره
با دیدن فیلم گوشیم از دستم افتاد هری برگشته
فلش بک ۶ سال قبل
من هنوز شونزده سالم بود که پدر و مادرم با یه پسر آمدن خونه که همسن من بود ازم خواستن مثل برادر خودم باهاش رفتار کنم یه شب وقتی مادر و پدرم نبودن من توی اتاقم مشغول درس خوندن بودم که اون در زد
* بیا تو
هری. سلام چیکار میکنی
* دارم درس میخونم فردا امتحان داریم
امد جلوم و کتاب رو بست و گذاشتش روی میز
* چیکار میکنی دارم درس میخونم
هری. این چیزارو ولش کن میخوام مال من بشی
یه نگاهی داشت که تابحال ندیده بودمش ازش ترسیدم و پاشدم گفتم برو چی میگی دیوانه اما اون امد نزدیک و داشت دکمه های لباسم رو باز میکرد
من حلش دادم رفتم طبقه پایین توی آشپزخانه یه چاقو برداشتم
هری. دختر تو جرعتشو نداری که منو با چاقو بزنی
همین جوری امد جلو اختیارم دست خودم نبود چاقو رو تو شکمش فرو کردم مادر و پدرم همون موقع رسیدن پدرم اونو برد بهم گفته بودن اون مرده اما آنروز بادیدن این فیلم فهمیدم زنده هست فکر کنم میخواد انتقام بگیره
۶۷.۰k
۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.