Best worng

Chapter 1
Part 15
•ویو بورام•
داشتیم میرفتیم سمت اتاقش که ینفر زد به شونم برگشتم که دیدم
بورام:یوری؟
یوری:هعی چرا اومدید بیرون؟
سومی:میخواستیم فرار کنیم خانم مگه خودت نگفتی بهترین موقع بیا اینم از موقعش
یوری:نفهما اگه یکی از این مردا اینجا ببینمتون یا تحویل جونگکوک میده یا میبرنتون بالا تو اتاق
راست میگفت
بورام:کمک میخوایم یوری
یوری:حله.. از در اصلی نمیشه بریم باید از اون در پشتی بریم که جونگکوک نشسته روبه روش بجز اون راه دیگه ای نیست
بورام:بیا اینم از شانسمون
یوری:مشکلی نیست من سرشو گر....
با اومدن شخصی که یوری رو صدا زد حرفش نا تمام موند و رفت که بینه چی میخواد نتونستیم قایم شیم ولی خب میتونستم صورت گوهشو ببینم
کای:خانم من امشب میخوام مست شم نوشیدنی مناسب ندارید؟
یوری:شرمندم امشب نوشیدنی بدون الکل سرو میشه
کای:حیف شد...نوشیدنی که بیخیال خودت چی؟
یوری:ببخشید؟
کای:خودت میتونی بهم سرویس بدی؟
یوری:براتون از کدوم نوشیدنی ها بریزم
یوری همه نوشیدنی هارو چید ولی کای همشو زد شکست
کای:اعصاب منو بهم نریز هر*زه... خیلی اروم برو داخل یکی از این اتاقای خراب شده منم پشت سرت میام
یوری بدبخت گیر کی افتاد اومدم بلند شم بزنم کای رو نابود کنم ولی سومی دستمو گرفت نزاشت
یوری:..... (بعض)
کای:باتوعم کری؟ منو میبینی میگ...
کوک:چخبره؟ (سرد وجدی)
واقعا؟ الان باید جونگکوک بیاد؟ نه میتونستیم برگردیم نه بریم دقیقا نشسته بودم پشت جزیره ای که جونگکوک و کای بودن بدجور بگ*ا رفتیم
کای:جونگکوک به من گفتی دختر هست اینه نه دخت هست نه الکل...
کوک:دختر نداشته باشیم دلیل نمیشه با کارکنان من اینجوری صحبت کنی(جدی و نقاشو داد به یوری) توضیح بده
یوری:ارباب ایشون الکل میخواستن من بهشون گفتم که.... (توضیح داد)
کوک:واقعا؟تجا*وز تو عمارت من؟
خودش منو همینجا کردا
کای:اگه دختر داشتی اینجوری نمیشد
کوک:شرمنده
کای:ولی اگه کسی پیدا کردم بی مقدمه شروع میکنم
کوک:پیدا کردی منم بازی (چپ چپ نگاش کرد و رفت)
کای:لعنت به اربابت(سمت یوری) بیخیال بریم یکی رو پیدا کنیم
با رفتن کای نفسمو دادم بیرون
یوری:پاشین بریم وقت نداریم
ما همون جا وایستادیم یوری رفت میز جونگکوک رو پر کنه دقیقا جلوی دید جونگکوک رو گرفته بود اول سومی رفت بیرون نوبت من که شد تا وسطای سالن رفتن ولی یکی دستمو گرفت و کشید سمت خودش....

اون کی میتونه باشه؟؟
دیدگاه ها (۷)

Best worng

Best worng

Best worng

Best worng

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟑عشق مافیاویو جونگ کوک از خونه اومدم بیرون رفتم به کافه...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟐عشق مافیاصبح ساعت 10ویو جونگ کوک از تخت اومدم بیرون وا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط