ارباب کوک p

ارباب کوک p15

ویو ات جونگکوک و جین هم اومدن پایین نشستیم سر میز داشتیم صبحونه رو میخوردیم
تهیونگ: ات وقتی صبحونتو خوردی برو حاضر شو بریم(با دهن پر)
ات: باش(خنده)
جیمین: اوووو کجا(نگاه منحرفانه)
تهیونگ: کوفت قرار بود ات رو ببرم بیرون
نامجون: بیرون معمولی
تهیونگ: چقدر شماها منحرفینننن
کوک: امیدوارم بیرون رفتن ممولی باشه
ات: امممم شماها که از منم منحرف ترین
جیمین: اوه اوه
تهیونگ: خب دیگ بخورین ول کنین
نامجون: داره بحث عوض میکنه(خنده)
جیمین: ولشون من به ات یکم اعتقاد دارم
کوک: تو که تازه دیدیش چطور بهش اعتماد داری
جیمین: از قیافه مظلومش معلومه
ات:(پشت سر هم پلک زدن و لبخند)
همه غیر از کوک:(خنده)
صبحونه رو خوردیم من رفتم بالا لباس بپوشم در اتاق رو باز کردم رفتم پریدم روی تخت توی بالشت جیغ زدم
ات: واییییی چقدر خوشگل اینجاننننن چقدر جنتل من اینجاننن چقدر ددی اینجانننن خدااااا
تهیونگ: حتی من؟
ات:(جیغ) تو کی اومدی اینجا
تهیونگ: از وقتی که گفتی واییی چقد خوشگل اینجاننن تا بقیش
ات: نیپزمپیمزپایمکسپزنیسپزنیمپزنی
تهیونگ: حاضر شو(خنده)
ات: باشه الان حاضر میشم

اسلاید دو لباس ات یکم تارع
دیدگاه ها (۱۴)

ارباب کوک p16تهیونگ از اتاق ات اومدم بیرو رفتم پایین همه تو ...

ارباب کوک p17ویو ات تهیونگ: خب اول بریم پاساژ خرید کنیمات: ب...

ارباب کوک p14ویو جونگکوک جین: از ات پرسیدیکوک: هنوز نه نمیدو...

ارباب کوک p13ویو اتالان یه ربع که جین بود اسمش فک کنم تو اتا...

playmate_p45

سناریو BTS

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط