سناریو
وقتی صبح پاشدی میبینی اونا دارن برات صبحانه درست میکنن از پشت بغلشون میکنی
~ نامجون : میگه بعد صبحونه باید گند های که زدم رو جمع کنی. وقتی نگا میکنی که چند تا بشقاب شکسته 😐😂
~ جین :باید افتخار کنی که من برات صبحونه درست میکنم (بله شما درست میگین 😌)
~ شوگا :ببین چقد برام مهمی که از خوابم زدم دارم صبحونه درست میکنم برات
ات:مگه من مجبورت کردم؟ شوگا:دیگه درست نمیکنم
ات: غلت کردم😢
~ جیهوپ : گونه ات رو میبوسه و میگه که بیا بخوریم سرد میشه
~ جیمین :میدونی امروز چه روزیه ؟
ات:نه . جیمین :واقعا که امروز اون روزیه که من اولین بار تورو تو فن ساین دیدم .ات ❤️
~ تهیونگ :چون این هفته خیلی هفته خسته کننده ای بود گفتم امروز رو خوش بگذرونیم
~ جونگکوک : الان صبحونه بخور باز برات سوپرایز دارم ات:چی سورپرایزی ؟جونکوک:مثلا اسمش سوپرایزه
~ نامجون : میگه بعد صبحونه باید گند های که زدم رو جمع کنی. وقتی نگا میکنی که چند تا بشقاب شکسته 😐😂
~ جین :باید افتخار کنی که من برات صبحونه درست میکنم (بله شما درست میگین 😌)
~ شوگا :ببین چقد برام مهمی که از خوابم زدم دارم صبحونه درست میکنم برات
ات:مگه من مجبورت کردم؟ شوگا:دیگه درست نمیکنم
ات: غلت کردم😢
~ جیهوپ : گونه ات رو میبوسه و میگه که بیا بخوریم سرد میشه
~ جیمین :میدونی امروز چه روزیه ؟
ات:نه . جیمین :واقعا که امروز اون روزیه که من اولین بار تورو تو فن ساین دیدم .ات ❤️
~ تهیونگ :چون این هفته خیلی هفته خسته کننده ای بود گفتم امروز رو خوش بگذرونیم
~ جونگکوک : الان صبحونه بخور باز برات سوپرایز دارم ات:چی سورپرایزی ؟جونکوک:مثلا اسمش سوپرایزه
۳.۳k
۰۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.