همه افراد مافیا مشغول کارهای خود بودند و هیچ کس زمان اضاف
همه افراد مافیا مشغول کارهای خود بودند و هیچ کس زمان اضافهای برای انجام کارهای دیگر نداشت.
ناتالی ناامید از پیدا کردن یک همراه، به تنهایی سمت خروجی قدم برداشت که صدای یک نفر دیگر باعث شد متوقف شود.
برایان درحالی که با کشیدن دست هایش به سمت بالا قصد کاهش خستگیاش را داشت، توجهش به ناتالی جلب شد.
《تو هم بیکار شدی؟》
ناتالی همراه با لبخندی گفت: 《همه زیردستام رفتن ماموریت. دنبال یک نفر میگشتم که یکم با هم قدم بزنیم.》
برایان با حالت پرانرژی همیشگیاش برای قدم زدن اعلام موافقت کرد و هر دو وارد محوطه پشتی مافیا شدند.
ناتالی در سکوت به ابر هایی که خبر از بارانی بودن هوا میدادند خیره شد و با سؤالش برایان را وادار به ایستادن کرد.
《درمورد رئیس چیزی میدونی؟》
《چرا این سوالو میپرسی؟》
- چون تا الان یه مقدار اطلاعات درباره هر کس به دست آوردم ولی درباره رئیس هیچ چیزی نشنیدم. برای همین کنجکاو شدم.
فکر کنم خودتم دلیلش رو بدونی. هیچ دلیلی نداره که درباره رئیس حرفی بزنیم. چیز دیگهای باعث کنجکاویت شده درسته؟
ناتالی گردنش را مالید و خندید.
- خب آره. میخوام بدونم چرا به جای رئیس، برادرش...یعنی معاون مافیا به این مقام نرسیده؟
ها؟ خب معلومه دیگه. هر کس توانایی و قدرت بیشتری داشته باشه میتونه مقام بالاتری رو به دست بیاره.
- یعنی رئیس همیشه انقدر قدرت داشته؟
《نه به این راحتی که فکر میکنی.》
MH🤍
ناتالی ناامید از پیدا کردن یک همراه، به تنهایی سمت خروجی قدم برداشت که صدای یک نفر دیگر باعث شد متوقف شود.
برایان درحالی که با کشیدن دست هایش به سمت بالا قصد کاهش خستگیاش را داشت، توجهش به ناتالی جلب شد.
《تو هم بیکار شدی؟》
ناتالی همراه با لبخندی گفت: 《همه زیردستام رفتن ماموریت. دنبال یک نفر میگشتم که یکم با هم قدم بزنیم.》
برایان با حالت پرانرژی همیشگیاش برای قدم زدن اعلام موافقت کرد و هر دو وارد محوطه پشتی مافیا شدند.
ناتالی در سکوت به ابر هایی که خبر از بارانی بودن هوا میدادند خیره شد و با سؤالش برایان را وادار به ایستادن کرد.
《درمورد رئیس چیزی میدونی؟》
《چرا این سوالو میپرسی؟》
- چون تا الان یه مقدار اطلاعات درباره هر کس به دست آوردم ولی درباره رئیس هیچ چیزی نشنیدم. برای همین کنجکاو شدم.
فکر کنم خودتم دلیلش رو بدونی. هیچ دلیلی نداره که درباره رئیس حرفی بزنیم. چیز دیگهای باعث کنجکاویت شده درسته؟
ناتالی گردنش را مالید و خندید.
- خب آره. میخوام بدونم چرا به جای رئیس، برادرش...یعنی معاون مافیا به این مقام نرسیده؟
ها؟ خب معلومه دیگه. هر کس توانایی و قدرت بیشتری داشته باشه میتونه مقام بالاتری رو به دست بیاره.
- یعنی رئیس همیشه انقدر قدرت داشته؟
《نه به این راحتی که فکر میکنی.》
MH🤍
۶۸۶
۰۵ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.