امان از این مردم
امان از این مردم
چه بی مهابا عوض میشوند
چه بی رحم میشوند
چه بی تفاوت میشوند
چه راحت کنار میگذارند و میگذرند
چه حرف هایی لحظه هایشان را می سازد
چه سکوت هایی ویرانشان میکند
چه روزهایی را به اسم عشق میگذرانند
چه روز هایی تنفر تمام زندگیشان را ویران میکند
پس کجاس پسرک عاشق
کجاس دخترک بی قرار
چه شد آن نفس های بی قراری
چگونه اینقدر سیاه میشویم
چگونه یک شب کنار هم
رویا های لباس سپید را میسازیم
اما فردای همان روز از هم نفرت داریم
کجاست آن شیرین که پای فرهادش تا پایان دنیا میماند !؟
کجاس دستان فرهادی که لحظه های شیرین را گلستان کند
چرا مردانه پای هم نمی مانیم ؟
چرا هر روز از عشق جدیدی حرف میزنیم ؟
چرا آدم روز های سخت هم نیستیم ؟
عشق عمل می خواهد
فرهاد باشیم.....
چه بی مهابا عوض میشوند
چه بی رحم میشوند
چه بی تفاوت میشوند
چه راحت کنار میگذارند و میگذرند
چه حرف هایی لحظه هایشان را می سازد
چه سکوت هایی ویرانشان میکند
چه روزهایی را به اسم عشق میگذرانند
چه روز هایی تنفر تمام زندگیشان را ویران میکند
پس کجاس پسرک عاشق
کجاس دخترک بی قرار
چه شد آن نفس های بی قراری
چگونه اینقدر سیاه میشویم
چگونه یک شب کنار هم
رویا های لباس سپید را میسازیم
اما فردای همان روز از هم نفرت داریم
کجاست آن شیرین که پای فرهادش تا پایان دنیا میماند !؟
کجاس دستان فرهادی که لحظه های شیرین را گلستان کند
چرا مردانه پای هم نمی مانیم ؟
چرا هر روز از عشق جدیدی حرف میزنیم ؟
چرا آدم روز های سخت هم نیستیم ؟
عشق عمل می خواهد
فرهاد باشیم.....
۱۸۳
۰۵ اسفند ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.