و من هرچقدر هم بنویسم
و من هرچقدر هم بنویسم
قصه ی خودم در قصه هایم جا نخواهد شد
هرچقدر هم پرحرفی کنم رازهایم نگفته می ماند
در این جهان تنها یک نفر میداند هر لبخندم و هر بغضم
چه رازی و چه قصه ای پس خود دارد
و تو همان یک نفری
مرا با این رازها و قصه هایم تنها نگذار
تو نباشی من تنهام
وقتی کسی راز دلم را و قصه ی زندگی ام را نمیداند
چه فرقی میکند با خنده های من بخندد یا بغض کند؟
چه فرقی میکند بغض مرا بگرید یا با اشک من جشن بگیرد؟
دوستی که راز مرا نداند
یا همراهی که حرفهایم را از نبضم نخواند نمیخواهم
تو مرا رج به رج بلدی
تو مرا خط به خط از بری
تو مرا خوب میخوانی
بخوان مرا و مرا بی کس نکن تنها کسم!
قصه ی خودم در قصه هایم جا نخواهد شد
هرچقدر هم پرحرفی کنم رازهایم نگفته می ماند
در این جهان تنها یک نفر میداند هر لبخندم و هر بغضم
چه رازی و چه قصه ای پس خود دارد
و تو همان یک نفری
مرا با این رازها و قصه هایم تنها نگذار
تو نباشی من تنهام
وقتی کسی راز دلم را و قصه ی زندگی ام را نمیداند
چه فرقی میکند با خنده های من بخندد یا بغض کند؟
چه فرقی میکند بغض مرا بگرید یا با اشک من جشن بگیرد؟
دوستی که راز مرا نداند
یا همراهی که حرفهایم را از نبضم نخواند نمیخواهم
تو مرا رج به رج بلدی
تو مرا خط به خط از بری
تو مرا خوب میخوانی
بخوان مرا و مرا بی کس نکن تنها کسم!
۱۵۴
۰۴ اسفند ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.