ات امروز همان فردای دیروز است از همین امشب انداخت داخل سطل اشغال ...
𝒑𝒂𝒓𝒕 ۳
ات : امروز همان فردای دیروز است از همین امشب انداخت داخل سطل اشغال پاکت سیگار رو
کوک : ات (داد )کاشکی تو دوست دخترم نبودی
ات : سکوت کردم ولی قلبم هزار تیکه شد من لیاقت کوک رو ندارم بهتره ازش جدا شم همون اولم اشتباه بود با یه کسی صد برابر بهتر از خودم بودن پس تصمیم گرفتم برم خونه وسایلم رو برداشتم می خواستم برم که دستم رو گرفت
کوک : ات عزیزم متاسفم یه لحضه عصبی شدم نفهمیدم چی گفتم تو بهترین و تنها دوست دختری هستی که می خوام داشته باشم خودت می دونی هیچ دختری رو جز تو دوست ندارم
ات : حتما دوسشون نداری چون عاشقشونی بزار برم بیا از هم جدا شیم گاهی واقعیت ها رو ادم داخل عصبانیت می گه متاسفم که اذیتت کردم
کوک : تو هیچ وقت منو اذیتت نکردی تو همیشه مایه ارامشم بودی من عاشق تو ام تو رو دوستدارم بقیه برام مهم نیستن من فقط تو رو
می خوام
ات : اقای جئعون متاسفم بهتره از هم جدا شیم رفت سمت در و باز کرد تا بره
کوک : می دونی که هیچ کس جز تو برام مهم نیست خودت اینو می دونی پس به راحتی می تونم همه رو بکشم اگه بری قول نمی دم خودم رو کنترل کنم باید عصبانیتم رو یه جوری خالی کنم ممکن دوست خودت اولین نفر باشه داخل این دنیا فقط تو برام مهمی و پدر مادرم که منو تنها گذاشتن تو اینکار رو نکن چون اون وقت دنیا رو به اتیش می کشم
ات : کوک الان داری تهدیدم می کنی قول دادی بهم اسیب نزنی بعد تهدیدم می کنی
کوک: عشقم تهدید نکردم هنوزم می گم زیر قولم نمی زنم به تو هیچ وقت اسیب نمی زنم
ات : اگه دوستم رو بکشی بهم اسیب می زنی
کوک: نمی کشمش هر چی تو بخوای ولی نمی تونی ولم کنی
ات : نترس برای همیشه نمی رم ازت جدا نمی شم فقط می خوام برم خونه
کوک : اینجام خونه است دلم می خواد پیشم بمونی
ات : اگه نمونم دوستم رو می کشی
کوک : معلومه که نه هر چیزی که تو دوست داری برام مهمه هر چی تو بخوای می تونی بری ولی زود بیا پیشم ات برگشت سمت کوک در و بست اومد نزدیکش
ات : گفتی هر چی من دوست دارم برات مهمه
کوک : اره درسته
ات : من تو رو دوست دارم پس خودت برات مهم باشه نمی خوام سیگار بکشی چون دوست دارم نمی خوام اسیب ببینی نمی خوام مافبا باشی چون دوست ندارم از دستت بدم می ترسم
کوک : دورت بگردم ات رو بغل کرد می دونم اما نمی تونم بزارمش کنار الان بخشی از زندگیمه بخشی از منه
ات : می تونه نباشه دندونی که خرابه رو باید کند(با گریه)
کوک : نمی تونم قشنگم گریه نکن دوست ندارم اشک بریزی بخاطر من
ات : اگه بخوای می شه
کوک : نمی شه
ات : می شه
کوک : دلم نمی خواد باهات بحث کنم بیا بشین تا شام درست کنم
ات : می شه منم کمک کنم
کوک : باشه قشنگم اول یه اب به صورتت بزن بعد بیا اشپزخونه
ات : باشه رفت اب زد به صورتش و رفت ..
ات : امروز همان فردای دیروز است از همین امشب انداخت داخل سطل اشغال پاکت سیگار رو
کوک : ات (داد )کاشکی تو دوست دخترم نبودی
ات : سکوت کردم ولی قلبم هزار تیکه شد من لیاقت کوک رو ندارم بهتره ازش جدا شم همون اولم اشتباه بود با یه کسی صد برابر بهتر از خودم بودن پس تصمیم گرفتم برم خونه وسایلم رو برداشتم می خواستم برم که دستم رو گرفت
کوک : ات عزیزم متاسفم یه لحضه عصبی شدم نفهمیدم چی گفتم تو بهترین و تنها دوست دختری هستی که می خوام داشته باشم خودت می دونی هیچ دختری رو جز تو دوست ندارم
ات : حتما دوسشون نداری چون عاشقشونی بزار برم بیا از هم جدا شیم گاهی واقعیت ها رو ادم داخل عصبانیت می گه متاسفم که اذیتت کردم
کوک : تو هیچ وقت منو اذیتت نکردی تو همیشه مایه ارامشم بودی من عاشق تو ام تو رو دوستدارم بقیه برام مهم نیستن من فقط تو رو
می خوام
ات : اقای جئعون متاسفم بهتره از هم جدا شیم رفت سمت در و باز کرد تا بره
کوک : می دونی که هیچ کس جز تو برام مهم نیست خودت اینو می دونی پس به راحتی می تونم همه رو بکشم اگه بری قول نمی دم خودم رو کنترل کنم باید عصبانیتم رو یه جوری خالی کنم ممکن دوست خودت اولین نفر باشه داخل این دنیا فقط تو برام مهمی و پدر مادرم که منو تنها گذاشتن تو اینکار رو نکن چون اون وقت دنیا رو به اتیش می کشم
ات : کوک الان داری تهدیدم می کنی قول دادی بهم اسیب نزنی بعد تهدیدم می کنی
کوک: عشقم تهدید نکردم هنوزم می گم زیر قولم نمی زنم به تو هیچ وقت اسیب نمی زنم
ات : اگه دوستم رو بکشی بهم اسیب می زنی
کوک: نمی کشمش هر چی تو بخوای ولی نمی تونی ولم کنی
ات : نترس برای همیشه نمی رم ازت جدا نمی شم فقط می خوام برم خونه
کوک : اینجام خونه است دلم می خواد پیشم بمونی
ات : اگه نمونم دوستم رو می کشی
کوک : معلومه که نه هر چیزی که تو دوست داری برام مهمه هر چی تو بخوای می تونی بری ولی زود بیا پیشم ات برگشت سمت کوک در و بست اومد نزدیکش
ات : گفتی هر چی من دوست دارم برات مهمه
کوک : اره درسته
ات : من تو رو دوست دارم پس خودت برات مهم باشه نمی خوام سیگار بکشی چون دوست دارم نمی خوام اسیب ببینی نمی خوام مافبا باشی چون دوست ندارم از دستت بدم می ترسم
کوک : دورت بگردم ات رو بغل کرد می دونم اما نمی تونم بزارمش کنار الان بخشی از زندگیمه بخشی از منه
ات : می تونه نباشه دندونی که خرابه رو باید کند(با گریه)
کوک : نمی تونم قشنگم گریه نکن دوست ندارم اشک بریزی بخاطر من
ات : اگه بخوای می شه
کوک : نمی شه
ات : می شه
کوک : دلم نمی خواد باهات بحث کنم بیا بشین تا شام درست کنم
ات : می شه منم کمک کنم
کوک : باشه قشنگم اول یه اب به صورتت بزن بعد بیا اشپزخونه
ات : باشه رفت اب زد به صورتش و رفت ..
- ۲۵.۳k
- ۰۲ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط